«مبلمان قابل تغییر» پاسخی به تقاضای خانواده ها، گامی برای رعایت اصول طراحی پایدار
در این مقاله میخوانید:
همانگونه که بسیار شنیدهایم، خطراتی که محیط زیست را تهدید میکنند، در زندگی تمامی ما میتوانند آثاری سوء به جای بگذارند. طراحی پایدار رویکردی در معماری، طراحی صنعتی و دیگر رشتههایی از این دست است که در جهت کاهش اتلاف انرژی و آلودگی محیط زیست گام برمیدارد. در این رویکرد، طراحی بر اساس شرایط اقلیم منطقه صورت میگیرد و فراتر از آن، ارتباطی متقابل میان محصول یا خدمات طراحی شده و محیط برقرار میشود. رویکرد طراحی پایدار در رویکرد طراحی فراگیر (universal design) ریشه دارد که در پی محدودیتهای بسیار پس از جنگ جهانی دوم، به وجود آمد. البته تاریخچه پیدایش این نگرشها و جزئیات آنها بسیار جالب است و در مقاله دیگری به آنها پرداخته خواهد شد.
یکی از جنبههای بسیار مهم در طراحی پایدار، کاستن از مواد مصرفی و استفاده بهینه از فضا، مبلمان و لوازم مختلف زندگی است. در همین راستا، اگرچه به دنبال شرایط اقتصادی نامطلوب و محدودیتهای پس از جنگ جهانی دوم، خانههای کوچک با هدف کاهش هزینههای زندگی به وجود آمدند اما به دلیل اینکه در آنها کلیه لوازم و فضاها به صورت بهینه مورد استفاده قرار میگیرند، و در نتیجه اتلاف مواد اولیه و فضای مورد استفاده در آنها تطابق بسیاری با اصول حفظ محیط زیست و طراحی پایدار دارند.
امروزه دیگر دلیل استفاده از لوازمی که به اصطلاح به «کمجا» معروف هستند، صرفاً ایجاد فضای بیشتر در یک خانه کوچک نیست، بلکه در خانههای عادی و متداول نیز از این مبلمان و وسایل استفاده روزافزونی میشود. مثلاً بسیاری از ما ترجیح میدهیم مبل راحتیمان داخل دستهاش یک فضای خالی داشته باشد تا روزنامهها، ریموت و حتی لیوان چای خود را در آن قرار دهیم. این احساس مشترک تنها نشانهای است بر اینکه چندکاره بودن، تاشو بودن، پیشساخته بودن، مینیمالبودن (کمینهگرا بودن) و مدولار بودن مبلمان در صورتی که طراحی آن به خوبی انجام گرفته باشد، میتواند نیازهای گستردهای را پاسخگو باشد و بعلاوه، اصول طراحی پایدار را نیز رعایت نماید.
اصول طراحی پایدار
حال که صحبت از اصول طراحی پایدار شد بد نیست مروری بر آنها داشته باشیم. این اصول عبارتند از:
1. درک محیط
درک محیط اصل اولیه در طراحی پایدار است. شناخت محیطی که در آن هستیم کمک میکند تا مراقبت بیشتری از آن داشته و تلاش کنیم آسیبی به محیط نرسد. همچنین از طریق این درک است که مراحل کار طراحی را میتوان مشخص ساخت و ویژگیهای طرح تعیین میشوند. مثلاً وقتی بر کاهش اتلاف انرژی تاکید داشته باشیم، قرار گرفتن در جهتی که بیشترین استفاده از نور خورشید صورت گیرد را در دستور کار طراحی خود قرار میدهیم.
2. ارتباط با طبیعت
وجود ارتباط با طبیعت موجب میشود که ساختمان و مبلمان طراحی شده در آن، دلنشینتر، نشاطبخشتر و دوستداشتنیتر باشند. مدت استفاده از آنها طولانیتر خواهد بود و به دلیل ارتباط با روح و جان افراد، مراقبت از آنها نیز بیشتر میباشد، فرقی نمیکند این مبلمان در دکور داخلی استفاده شود یا مبلمان شهری باشد.
3. درک روندهای موجود در طبیعت
همانطور که در طبیعت همه چیز حتی لاشه جانداران مرده، مصرف میشود و در یک چرخه جهانی و اکوسیستمهای مختلف زیرمجموعه آن به مصارف گوناگون میرسند، در زندگی انسان و بهخصوص در ساخت محل زندگیاش نیز باید در نظر داشت که هر چیزی بعد از پایان دوره استفاده، به مصرف دیگری برسد یا بازیافت شود. به این ترتیب از بین رفتن یک چیز به احیاء مجدد آن یا احیاء چیزی دیگر منجر میشود.
4. درک تأثیرات محیطی
در طراحی پایدار تلاش بر این است که ارزیابی و تحلیل محل نصب یا استفاده محصول، به درستی انجام گیرد. مشخص شود انرژی مصرفی، سمی بودن (شامل آلودگیهای خود مصالح یا تکنیکهای ساخت) چه اثری بر محیط دارند. به این ترتیب میتوان آثار منفی را به حداقل رساند و از مصالح پایدار، مصالحی که آلودگی کمتر دارند و نیز مصالح قابل بازیافت استفاده نمود.
5. روند مشارکتی طراحی
طراحان پایدار اهمیت توجه به هر نظری را میدانند. همکاری با مهندسین مشاور و متخصصین دیگر در مراحل اولیه طراحی صورت میپذیرد اما علاوه بر آن، طراحان به نظرات ساکنین، همسایگان و دیگر افراد نیز توجه میکنند.
6. درک مردم
توجه به مشخصات جامعهای که طرح در آن استفاده میشود اهمیت بسیاری دارد. فرهنگ، دین، نژاد، اقلیم و زبان همگی از مشخصاتی هستند که در میان مردم ساکن هر سرزمین (و نه لزوماً کشور یا شهر که محدود به مرزبندیهای قراردادی هستند) و نیز میان یک سرزمین و سرزمین دیگر متفاوت بوده و در نتیجه معیارهای طراحی متفاوتی باید برایشان لحاظ شود. جدا از آنچه گفته شد، شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افراد و نیز سلیقه عمومی و معیارهای زیباییشناختی جامعه بر طراحی و ساختمانسازی و تطبیق آنها با معیارهای حفاظت از محیط زیست اثر قابل توجه داشته باشد. دوام بنا و ماندگاری آن علاوه بر شیوه ساخت و مصالح مورد استفاده به تدابیر و سیاستهای طراحی و اجرا نیز بستگی دارد که در صورت رعایت اصول طراحی پایدار، به سلامت محیط زیست میانجامد.
مبلمان طراحی شده بر اساس تفکر پایدار
در شرایط شهرنشینی امروز که همه چیز در خدمت سرعت و راحتی است، تغییرات عمدهای میان دکور داخلی هر دهه با دهه قبل از آن میبینیم و نرخ بالای تغییرات و پیشرفتها، طراحان را وادار میکند تا همواره در تکاپو برای برداشتن گام بعدی و کشف نیازهای ناشناختهتری در میان خانوادهها و دیگر مصرفکنندگان مبلمان و محصولات مرتبط با آن باشند. در عین حال ملاحظاتی مانند رعایت اصول طراحی پایدار که منجر به کمترین آسیب و اثر در محیط زیست میشوند، موجب شده تا طراحی «مبلمان قابل تغییر» بهعنوان یک راهکار پیشرو دنبال شود.
مبلمان قابل تغییر
«مبلمان قابل تغییر» (transformable furniture) به طیفی وسیع از مبلمان و اثاثیه منزل برمیگردد که بیش از یک کاربرد از نظر عملکرد داشته باشند. این مبلمان میتواند از عملکردهای بسیار ساده مانند مبلهای تختخوابشو تا عملکردهای پیچیدهتر مانند تختهای کمجا که وارد کف، دیوار یا حتی سقف میشوند یا دفتر کار تاشو برای مصرف خانگی را شامل شود.
مبلمان قابل تغییر ـ نسبت به مبلمان معمولی ـ میتواند برخی کارکردهای بیشتر را بدون نیاز به فضای بیشتر داشته باشد و این مزیت، در جامعه امروز که به سمت استفاده بهینه از مکان و خرید خانههای کوچکتر تمایل روزافزونی دارد، همواره مورد استقبال است. روشهای مختلف استفاده برای یک جزء واحد و ثابت از مبلمان، ایده جدیدی نیست اما هر شرکت و کارخانه، به دنبال آن است تا روشی جدید را ابداع کند و حرفی تازه در این زمینه داشته باشد.
در کنار این شیوهها، ظاهر محصولات نیز بسیار تعیینکننده است، به این معنی که سبک طراحی، مواد مورد استفاده، شیوه تولید و تزئینات و رنگ محصول میتوانند در استقبالی که از آن میشود ـ فارغ از میزان نوآوری در عملکرد ـ نقشی مهم داشته باشند.
تختهای تاشو یا کمجا (اعم از سایز بزرگ، دو نفره، یک نفره، سایز متوسط و کوچک)، مبلهای راحتی، انواع نیمکت و نشیمنگاه، کتابخانه و قفسه، جعبه و کمد وسایل، میز تحریر، میز ناهارخوری و دراورها از جمله وسایلی هستند که میتوان هنگام اتمام استفاده به وسیله دیگری تبدیلشان نمود. در این میان تاشو و کمجا بودن تختها و میزها بیشتر از بقیه مورد تقاضا بوده است و بد نیست به این دو مورد کمی دقیقتر بنگریم:
تختهای کمجا روی دیوار میخوابند و قدمت طولانی (بیش از یک قرن) در معماری داخلی دارند. به پاس رؤیاهای خلاقانه ویلیام لارنس مورفی (William Lawrence Murphy) که یکی از اولین مخترعین این تختها بود، معمولاً به عنوان تخت مورفی شناخته میشوند. در تمام این نوع تختها هدف افزودن حداکثری بر فضای آزاد شده پس از جمع کردن تخت است.
اولین تخت مورفی که در آپارتمانی در سانفرانسیسکو ساخته شد نیز بر همین اساس بود. به این ترتیب یک خانواده که اتاقهای کوچکی در خانه داشتند نیز میتوانستند تختی مشابه خانوادههای مرفهتر را در خانه خود جای دهند و به نوعی میتوان گفت این اختراع، گامی در کاهش فاصله میان طبقات جامعه محسوب می شد. هرچند طی سالها تغییراتی اساسی در طراحی تختهای مورفی رخ داده است، اما نیازی که موجب پیدایش آن شد همچنان وجود دارد: چطور فاصله بین شیوههای زندگی افراد مختلف را پر کنیم و برای این منظور، مبلمان و خانهها را چگونه باید طراحی نمود؟
میزهای قابل تغییر میزهایی هستند که در صورت نیاز به ابعاد، اندازه سطح و یا تعداد نشیمنگاههای اطرافشان اضافه یا از آنها کاسته میشود و حتی ارتفاع میز را هم میتوان کوچکتر نمود و به میز جلومبلی یا قهوهخوری تبدیل کرد و حتی آن را به کلی جمع کرد. به این ترتیب در چند ثانیه اتاق نشیمن به فضای غذاخوری تبدیل میشود و بالعکس.
به زودی خواهید خواند:
در کارگشا، مطالعات خاص و مفصلی بر مبلمان تاشو صورت میگیرد. به همین دلیل میتوانید با دنبال کردن مطالب بخش مبلمان و دکوراسیون، در مورد آنها بیشتر بدانید و البته نمونههای بسیار جالبی را نیز که بهصورت تخصصی بررسی خواهند شد بیشتر بشناسید. این نمونهها بر اساس نوآورانه بودن انتخاب میشوند اما چنانچه علاقمند باشید که در مورد ساختن و داشتن یکی از آنها اطلاعات بیشتر یا هرگونه مشورت و کمکی بگیرید، میتوانید روی مشاوره کارگشا حساب باز کنید.