چگونه شهروندان را برای شهر هوشمند آماده کنیم؟
در این مطلب می خوانیم:
شهروندان چگونه هوشمند می شوند؟
تفاوت شهروند هوشمند در شهر هوشمند و شهر الکترونیک
در مطالب قبلی در رابطه با ماهیت شهر هوشمند، ضرورت آن، شاخص ها و…مطالبی خدمت مخاطبان عزیز ارائه شد. نکته مهمی که نباید از آن غافل بود اهمیت بودن شهروندانی هوشمند در شهر هوشمند می باشد. بعضی از مدیران شهری براین باورند که صرفا هزینه کردن برای تهیه زیر ساخت ها برای دستیابی به شهر هوشمند کافی است و وقتی بدون درنظر گرفتن شهروندان و دخالت ندادن آنان پیش می روند، موفقیتی نصیب شان نمی شود و با پروژه های شکست خورده در عرصه های مختلف روبه رو می شوند. در این نوشته برآنیم تا در رابطه با اهمیت شهروندان هوشمند در شهر هوشمندصحبت کنیم و برای پژوهشگران و صاحب نظران عرصه شهر هوشمند، ضرورت داشتن شهروندان هوشمند و راه های هوشمند ساختن شهروندان را بیش از پیش مشخص کنیم.
ضرورت وجود شهروندان هوشمند
یکی از چالش های اصلی در زمینه شهر هوشمند نگاه سنتی حاکم بر مدیریت شهرها و همچنین بعضی از شهروندان می باشد و این چالش در اکثر شهر های دنیا که به سمت هوشمند سازی پیش می روند کم و بیش وجود دارد. متولیان شهر هوشمند برای شروع، یک کار سختی درپیش دارند و دلیل آن علاوه بر نگاه های سنتی نسبت مسائل شهری، وجود شهرهای پیچیده ،درهم تنیده و پرچالش امروزی به ویژه در کشورهای درحال توسعه می باشد. دراین شرایط یکی از عواملی که می تواند نقش بسیار زیادی در تحقق شهر هوشمند داشته باشد و به مدیران شهری کمک کند وجود شهروندانی آگاه، مسئولیت پذیر، همراه و هوشمند می باشد. خیلی از طرحهایی که شهروند را دور میزند و اول سراغ تکنولوژی میرود، موفقیتآمیز نبودهاند، چرا که شهروند در طراحی این تکنولوژی دخیل نیست و آن تکنولوژی نیازهای مستقیم شهروند را پاسخ نمیدهد.
در واقع تفاوت عمدهای که میان کشورهای توسعه یافته و کشورهای کمتر توسعه یافته وجود دارد همین مساله است. معمولا کشورهای در حال توسعه کاربری صوری تکنولوژی در غرب را نگاه میکنند و عین آن را پیاده میکنند، بدون اینکه فرآیند پیادهسازی آن تکنولوژی را در نظر بگیرند. در کشورهای موفق در زمینه شهر هوشمند یک فرآیند پایهای و شهروندمحوری صورت گرفته و بعد، تکنولوژی مد نظر مستقر شده است.
در این گونه کشورها شهرداری قبل از اینکه سایت یا پورتالی را طراحی کند بین شش ماه تا یک سال با گروههایی از مردم در شهر دیدار میکند و نیازهای آنها را میسنجد و پس از آن فناوری اطلاعات و ارتباطات را در جهت رفع نیازهای مردم شهر در ساختار و مدیریت شهری مستقر میسازد. بنابراین نکته این نیست که تکنولوژی قرار است معجزهای کند، تکنولوژی یک وسیله است برای رسیدگی و انجام راحت تر نیازها و امور شهروندان.
درحال حاضر این فرایند درکشورهای درحال توسعه نظیرکشور ما به ندرت اتفاق می افتد و نکته جالب توجه این که داشتن زیر ساخت شبکهای لازم برای توسعهی شهر هوشمند و همچنین دستیابی به شهروندانی هوشمندتر از نیازهای اساسی است و رتبهی ایران در بین ۱۹ کشور منطقه ۱۵ ام است. نتیجه ای که ازاین قسمت می توان گرفت، لزوم توجه به هوشمندی شهروندان در شهر هوشمند، به ویژه در کشورهای در حال توسعه مانند کشور ایران می باشد.
طرح های اصلی شهر هوشمند
تمام شهرداری های شهرهای متوسط و بزرگ مقیاس درحال تلاش هستند تا به شهرهای هوشمند تبدیل شوند و این یک رویکرد جدید محسوب می شود. این امر بسیار کاربردی و مشهود است که ما هر روز شهرهای جدیدی را می بینیم که به خاطر تکنولوژی های جدید در مدیریت خود تبدیل به شهرهای هوشمند شده اند.
طرح های شهر هوشمند را می توان به طور گسترده تحت دو رویکرد اصلی طبقه بندی کرد:
الف) رویکردبالابه پایین
رویکرد بالا به پایین یا فناوری محور با پیشنهادهای از پیش تعریف شده همراه است. 2 شهرها بااتخاذ این رویکرد با ادغام داده های جمع آوری شده ازانواع مختلف سنسورها (دوربین های مداربسته) به یک بستر مجازی واحد به منظور مدیریت کارآمدتر عملیات شهری تبدیل می شوند. نمونه هایی ازاین رویکرد، برنامه ریزی عملیات یکپارچه سازی گلاسکو است. شهرهای جدید مانند سونگدا درکره جنوبی و مصدر در امارات متحده عربی بااستفاده از رویکرد بالا به پایین توسعه داده شده اند. این شهرها از سنگ بنایشان همراه با زیرساخت های فناوری فعال ساخته شده اند.
ب) رویکرد پایین به بالا
رویکرد پایین به بالا بااستفاده از فناوری های جدید نظیر (رسانه های اجتماعی، وب سایت ها، برنامه های کاربردی موبایل یا فناوری سنسورها) و داده های جدید به عنوان وسیله ای است که شهروندان راقادر می سازد تا راه حل هایی را تدبیر کنند، مهارت های جدید را از طریق آموزش آنلاین به دست آورند و تعاملات خود را با مقامات دواتی بهبود بخشند. همچنین طرح های پایین به بالا می توانند اشکال دقیقی از دموکراسی محلی را تشویق کنند.
هر شهر هوشمندی به سه عامل اساسی احتیاج دارد و یکی ازاین 3 فاکتور مهم و اصلی شهر هوشمند وجود شهروندان هوشمند می باشد.
شهروندان چگونه هوشمند می شوند؟
همه تلاش ها برای ساختن شهری هوشمند، برای ارائه خدمات بهتر به «شهروندان» می باشد. یعنی اگر هوشمندی شهروندان برای زندگی و فعالیت در شهرهای هوشمند نباشد عملا این همه برنامه ریزی، تلاش و هزینه برای دستیابی به شهر هوشمندبیهوده و بی ثمر خواهد بود. بنابراین، یک عنصر کلیدی در توسعه شهرهای هوشمندتر در برداشتن شهروندانی هوشمند در ایجاد شهر هوشمند می باشد. این شهروندان هوشمند هستند که اهداف شهر هوشمند را دنبال می کنند و شهر رابه سمت توسعه حرکت می دهند. با این اوصاف بخش زیادی از دلایل موفقیت یا شکست پروژه های شهر هوشمند در کشورهای مختلف را باید در هوشمندی یا عدم هوشمندی شهروندان جستجو کرد. در شهر هوشمند تکنولوژی مقولهای ثانویه به شمار میآید. آن چیزی که در درجه اول اهمیت دارد شهروند است.
قابلیت دسترسی و کیفیت زیرساخت های ICT تنها تعریف شهر هوشمند نیست. تعاریف دیگر روی نقش سرمایه های انسانی و آموزش در توسعه شهری تأکید می کنند و در شهر هوشمندشهرها به دنبال دستیابی به شهروندانی آگاه به فرهنگ، تحصیلات بالا و فراگیری اجتماعی هستند.
برای رسیدن به شهر هوشمند باید در نظام نوآوری تحولی اتفاق بیفتد و قسمت مهمی از این تحول از طرف بایداز طرف شهروندان باشد. شهروند هوشمندمیتواند با استفاده از خلاقیتها و تواناییهای خود شهر را در رقابت فشرده برای جذب سرمایه و تولید ارزش افزوده یاری می کنند.
چگونه شهروندان را آموزش دهیم؟
در ابتدای این قسمت به طور مشخص میخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که واقعا شهروند هوشمند کیست؟
درپاسخ به این سوال باید گفته شود: شهروند هوشمند کسی است که برای انجام امور خود اهل فکر و برنامه ریزی و استفادهی حداکثری از فناوری اطلاعات برای صرفه جویی در وقت، افزایش بهره وری در انجام امور روزانه و قابلیت ارزیابی و تصحیح فرآیندهای روزمره است.
شهر هوشمند مرکز آموزش و نیروی کار هوشمند است. فاکتورهای انسانی شامل قدرت خلاقانه، یادگیری اجتماعی، آموزش و همچنین شامل ظرفیت های اجتماعی ساکنان شهر، خدمات عمومی، زیرساخت های نرم (شبکه های دانش، سازمان های داوطلبانه)، اختلاط فرهنگی می باشد. از آثار مهم دیگر شهروندان هوشمند افزایش چشمگیر فرصتهای اقتصادی و اجتماعی در شهر و به وجود آمدن بستری برای شکل گیری فرایندهای توسعه پایدار شهری است.
کیفیت تعاملات اجتماعی همچون یکپارچگی، زندگی جمعی و توانایی برقراری ارتباط با جهان، نیز از مصادیق مردم هوشمند به شمار می آید.
همچنین می توان گفت: مقصود از شهروندان هوشمند، شهروندانی دارای مهارت های کار با پایانهها و سامانههای الکترونیکی، اشتغال در مشاغل فاوا-محور، دسترسی مردم به آموزش و پرورش، منابع انسانی و مدیریت ظرفیت های انسانی درون یک جامعه فراگیر با هدف ترویج خلاقیت و توسعه نوآوری ها است.
در شهر هوشمند مردم با استفاد از نرم افزارهای ارتباطی این امکان رادارند که دست اندازهای معابر، ماشین های رها شده، زباله های جمع نشده، خشونت های خانگی و ده ها معضل و مشکل شهری را گزارش دهند. شهرهای هوشمند بااستفاده از داده های حاصل از وسایل ارتباطی، نیازهای شهروندان را بهتر درک می کنند و منابع را برای تامین این نیازها تخصیص می دهند.
در جدول زیر به بررسی عمیق تر مواردی که در هوشمندی شهروندان مهم است و باید در اندازه گیری آن مد نظر قرار بگیرد. در چهار قسمت: مهارت، آموزش، مشارکت و آگاهی شهروندان پرداخته شده است.
یکی از مهمترین رسالت و وظایف مدیران شهری که در هوشمندساختن شهروندان بسیار حائز اهمیت می باشد بحث «آموزش شهروندان» می باشد. نکته ای که لزوم توجه به اموزش شهروندان را برما مشخص می کند این است که در کشورهای اروپایی موفق در زمینه شهر هوشمند، 50 درصد هزینه و بودجه صرف: آموزش شهروندان و ارتباطات و اطلاع رسانی به شهروندان شده است.
به عنوان مثال وقتی یک نرمافزار برای شهر هوشمند تهیه میشود، اول از شهروندان پرسیده می شود نیازهایشان چیست؟ بعد نرمافزارایجاد می شود و سپس دوباره از آنها نظرخواهی صورت میگیرد و سوال می شود که آیا این چیزی است که شما مد نظر دارید؟ بعد دوباره آنها به ما یک بازخورد نسبت به نرمافزار ساختهشده میدادند و اینکه آیا این چیزی است که نیازشان را برطرف کند یا خیر. در واقع در کل فرآیند شهروندان دخیل هستند. نه تنها دخیل هستند بلکه به عنوان یک شریک برابر مشارکت میکنند، نه اینکه شهروندها بنشینند و به آنها گفته شود به شما خدماتی ارائه میدهیم و شما هم از این ها استفاده کنید.
بنابراین نکته شهر هوشمند این است که شهروند را با شهرداری در مدیریت شهری همراه میکند. یعنی به شهروند این مسوولیت را میدهد که احساس کند بهبود وضعیت شهرش به او مربوط است و باید برایش زحمت بکشد. این فرآیند در کنار دادن مسوولیت به شهروند، صدا و قدرتی به او میدهد که در مدیریت شهری نقش ایفا کند. بنابراین شهر هوشمند شهری نیست که تکنولوژی یا مجازی شدن بحث غالب باشد و در واقع این مقوله، ثانویه است. شهر هوشمند شهری است که شهروند را از یک مشتری منفعل به یک شریک فعال در مدیریت شهری تبدیل میکند.
آموزش شهروندان را می توان در قالب دودسته تقسییم کرد:
1- آموزش مستقیم« رسمی»:
در قالب کلاس های درس، سمینارها، کنفرانس ها و… باتوجه به ماهیت برنامه های آموزش طراحی و اجرا می شود.
2- آموزش غیرمستقیم یا غیررسمی:
از طریق رسانه ها، وسایل آموزشی، اینترنت و..اجرا می شود. غیر از آموزش های رسمی، باتوجه به مطالعات و پژوهش های انجام شده می توان از عوامل دیگری مانند خانواده، دوستان، همکاران، همکلاسی ها، مدرسان، انجمن ها و فعالیت های فوق برنامه به عنوان دیگر راهکارهای آموزش شهروندان نام برد که البته نقش مدرسه وخانواده دراین میان برجسته ترمی باشد.آموزش شهروندی می تواند به طور غیررسمی درخانه یادرمحل کار یا کارگاه های آموزشی و یا به طور رسمی به صورت سرفصلی درسی مجزا در مدارس یا به صورت رشته تحصیلی دانشگاهی درواقع به شهروندان ارائه گردد.
یکی دیگر از مهمترین راه ها آموزش کودکان است. یعنی اگر کودکان صحیح آموزش ببینند زندگی شهری دچار تغییرات عمدهای میشود. ممکن است کسی که سن بالاتری دارد آدم بدبینی باشد و تغییر رفتاری ندهد و حتی از روی لجاجت بگوید من کار خودم را میکنم، مثلا انرژی بیشتری مصرف میکنم. اگر این آموزش برای بچههای دبستان، راهنمایی و دبیرستان صورت گیرد، به طوری که این بچهها در خانوادهشان سفیر هوشمندی یا مصرف پایدار شوند و این را بتوان به طریقی برای جوانها جالب کرد، بسیار موثرتر خواهد بود.
پایداری بین نسل ها بسیار مساله مهمی است. برای مثال مشکل آلودگی هوای تهران یک روزه ایجاد نشده که بخواهد یک روزه حل شود. بنابراین اگر مشکل ۱۰ساله است، راهحل آن هم ۱۰ ساله خواهد بود. البته این بدین معنی نیست که فقط باید به راهحلهای بلندمدت اکتفا کرد. راهحلهای موضعی، میانمدت و بلندمدت باید در کنار هم در نظر گرفته شوند.
تفاوت شهروند هوشمند در شهر هوشمند و شهر الکترونیک
در شهرالکترونیک شهروندان به عنوان عناصری منفعل در نظر گرفته شدهبودند که اگر ما بتوانیم به آنها به عنوان یک مصرفکننده خدمات بهتری ارائه کنیم، شهر بهتری خواهیم داشت. مهمترین عاملی که باعث حرکت از شهرالکترونیک به سمت شهر هوشمند شد، عبارت بود از توجه به مردم نه به عنوان مصرفکنندگان منفعل که باید توسط حاکمیت شهری به آنها خدمات داد، بلکه به عنوان یکسری مشارکتکنندگان فعال که وضعیت شهر بدون آنها تغییر اساسی نخواهدکرد.
در تمامی تعاریف شهروندان هوشمند را میتوان مهمترین عنصر متمایزکننده شهر هوشمند از شهر الکترونیک دانست.
در شهر هوشمند دو گونه سرمایه شهری دیگر به اینها اضافه میشود، اول سرمایههای انسانی و دوم سرمایه اجتماعی.
سرمایههای انسانی و اجتماعی با حضور شهروندان در ساختار شهری قابل تعریف است وخطری که حرکت نامتوازن به سمت شهر هوشمند میتواند بهدنبال داشته باشد این است که به جای حرکت به سمت هوشمندی شهر به عنوان یک محیط انسانی اجتماعی، به سمت الکترونیکی شدن شهر حرکت کنیم.
در این نوشته سعی شد تا بازتعریفی از مفهوم شهروندان هوشمند داشته باشیم و به ضرورت آن در شهرهای هوشمند اشاره کنیم. در شهرهای بزرگ کشورما، ایران، اقداماتی در جهت هوشمند سازی شهر و شهروندان صورت گرفته است اما به دلیل غیرمنسجم بودن و پراکنده بودن این اقدامات مسیرمشخصی را طی نکرده است و بنابراین نتیجه مشخصی نیز حاصل نخواهد شد.
قبل از هرچیز شهرهای ما باید دارای یک برنامه منسجم، جامع، آینده نگر، بلندمدت و مهم تر از همه این ها با قابلیت اجرایی داشته باشیم تا بتواند در راستای هوشمند سازی شهر و شهروندان گام برداریم. تجربه نشان داده است اگر شهروندان خوب آموزش ببینند و از مزایای شهر هوشمند به خوبی آگاهی پیدا کنند راه رسیدن و دستیابی به شهر هوشمنددر شهرهای ما بسیار کوتاه تر خواهد شد و این مسیرکوتاه نیز باسرعت بیشتری طی خواهد شد.
در نوشته های بعدی به پیشنهادهایی عملی به منظور هوشمندسازی شهروندان و ارائه نمونه های مشابه درکشورهای موفق در این زمینه پرداخته خواهد شد.
با سپاس از همراهی شما…
منابع
Smart city and Intercultural Education-
– مقاله: تدوین شاخص های مردم شهر هوشمند
– مقاله: نقش وابعادآموزش های شهروندی به عنوان یک واقعیت در توسعه شهر الکترونیک