آدم، بودن است و انسان، شدن (علی شریعتی)
این جمله آغازگر نگاه من به روز حوزه و دانشگاه است. چرا که آدم معنای علم است و انسان مفهوم حوزه.
حوزه در امتداد تغییر و تکامل در ذات درونی انسان قدم برمی دارد و آدم را به انسان شدن نزدیک می کند. محصول نهایی حوزه رسیدن انسان از نطفه و علقه به درجه روحانیت است، آنجایی که ملاصدرا نام آن را حرکت جوهر می نامد، سیرتکاملی که انسان را از حیات گیاهی، نباتی، حیوانی و انسانی به درجه روحانیت و روح شدن می رساند.
حوزه آغاز پژوهش از دکارت تا هایدگر است و از ابن هیثم تا ملاصدرا، حوزه محل کشف نگاه حقیقت یا بطلان آمیز جدایی روح از جسم دکارتی است، جایی که نقد عقل گرایی محض ایمانوئل کانت خود را نشان می دهد و انسان را نه به عنوان فقط یک ابژه و یا یک سوژه می بیند، بلکه انسان را فارغ از همه ی وجود پوزیتیویستی اش نگاه می کند، حوزه آدم را انسان و انسان را روحانیت می بخشد و شرط جاودانگی انسان رسیدن به درجه روحانیت است، چرا که جهان های بعدی ما جهان ماده نیست، جهان معناست.
خدای خالق ماده و معنا، در اولین جمله اش می گوید «الحمد لله رب العالمین» ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است و این نشان از جهان هایی می دهد که برای زیستن در آن نیاز به تعالی و رسیدن به درجه روحانیت است.
و اما…
دانشگاه محل تبلور و ظهور تکنولوژی است، دانشگاه مسیر رسیدن از حلم به علم است. دانشگاه از برای انسانیست که به درجه انسانیت رسیده و به دنبال فراهم کردن اسباب زندگی مادی است که بتواند آدم را از نیازهای مادی و عادی اش رها و معطوف به حکمت خلقتش کند. دانشگاه محل کشف جهان مادی است که در اختیار جهان معناست.
دانشگاه سنگر مبارزه با جهل و بی سوادی و خرافه پرستی است، دانشگاه جهان بیرونی را برای انسان کشف می کند و حوزه جهان درون انسان را می شکافاند تا انسان به دو جهانی که در وجودش و وجودش در درون آن جاری است آشنا شود.
ارتباط حوزه و دانشگاه نه مانند فلسفه ی دکارتی است که باید جدایی روح و جسم را در آن دید، بلکه ارتباط حوزه و دانشگاه همانند فلسفه ی ملاصدرا در حکمت متعالیه ی است که باید این ارتباط را سیرحرکت جوهری دانست که هر لحظه به هم نیازمند و ملزوم هستند.
روز حوزه و دانشگاه روز تعامل جهان ماده و معناست…
متن بسیار زیبا و پر مغزی است