هوشمند کردن شهروندان، برنامه اول شهرهای هوشمند دنیا

در این مطلب می آموزیم:

طرح های جهانی برای شهروندان هوشمند کدامند؟

1- طرح صدای شهر (city voice)

2- پروژه بروکسل؛ شهری هوشمند برای فرهنگ

3- پروژه «Europeana»

4- پروژه کیت شهروند هوشمند

سوال اصلی که در ابتدای مطلب پیش می آید این است که، « با رشد شهرهای هوشمند، چگونه می توانیم شهروندان هوشمند را برای مطابقت آماده کنیم؟»

هنگامی که شما در یک بخش خاص کار می کنید، بر این تصور هستید که هرکس که همکار شماست؛ دارای دانش مشابه است. اگر شما در رسانه های اجتماعی کار می کنید، ممکن است هر کسی را در توییتر اضافه کنید، اگر شما یک فوتبالیست هستید، ممکن است انتظار داشته باشید همه ازقانون آفساید درک درستی داشته باشند و اگر در تکنولوژی کار کنید، فکر می کنید همه می دانند که یک شهر هوشمند و شهروند هوشمند چیست. اما حقیقت بسیار متفاوت است!
یکی از چالش های پیش روی شهرهای هوشمند این است که چگونه سواد دیجیتالی را برای شهروندان خودمان تضمین کنیم و بدانیم در این مسیر با چه چالش هایی رو به رو هستیم و چطور بر آن ها غلبه کنیم؟
نتایج یک نظر سنجی از تقسیم بندی  هوشمندی شهروندان در سال 2013  که موسسه انجمن جغرافیای سلطنتی پژوهشی در رابطه با اینترنت و شهروندان در کشور انگلیس انجام داد نتایج به شکل زیر است:

خوشبختانه، این فاصله در پنج سال گذشته به طور قابل توجهی کاهش یافته است و فایرفاکس اعلام کرده در فاصله بین ماه ژوئن و مارس در سال 2017 ، 89 درصد از بزرگسالان در انگلیس از اینترنت استفاده کردند. هر چند این آمار از بهبود شرایط حکایت دارد اما ذکر این نکته ضروری است که صرف استفاده از اینترنت را نمی توان مساوی با دانش و تسلط شهروندان بر این گونه موضوعات در نظر گرفت و همین درک شهر هوشمند و پیچیدگی های آن برای شهروندان چالش دیگری است که باید به آن پرداخته شود.

شهروندان باید بدانند اطلاعات به دست آمده از آن ها به چه صورت تجزیه و تحلیل می شود و چه استفاده هایی از آن ها می شود و  از اطلاعات چطور برای برنامه یزی برای زندگی آنان استفاده می شود. شهروندان برای اشراف بر این موضوعات باید سواد دیجیتالی خود را افزایش بدهند.
درمصاحبه با وین نیلسون رئیس قسمت اطلاعات شهر هوشمند در کوپنهاگن به این نکته اشاره می شود که  اطلاعات باز یا دسترسی آزاد به اطلاعات نکته مرکزی و اصلی در هر شهر هوشمند می باشد و در کوپنهاگن تلاش می شود علاوه بر در اختیار قرار دادن اطلاعات، شهروندان را از نحوه استفاده و تحلیل های این اطلاعات نیز آگاه کنند و شهروندان را آگاه تر، هوشمندتر و مشارکت پذیر تر کنند و یک گفتگوی مناسب میان شهروندان و مدیران شهری اتفاق بیفتد.

در حال حاضر شهرهایی که جمعیت خود را حفظ کرده اند و تازه واردانی  را جذب می کنند رشد خواهند کرد. شهرهایی که توان حفظ شهروندان خود و نیروی کار جدید را ندارند از این نبرد رقابتی باز خواهند ماند. در گذشته استراتژی اقتصادی شهرها به میزان جذابیت مشاغل آن منوط بود اما این موضوع هم اکنون به خدماتی که برای شهروندان در نظر گرفته شده  و البته مهارت های نیروی انسانی  حاضر در منطقه بستگی دارد. اگر زیر ساخت های شهری فراهم شوند کسب وکارها علاقه مند به فعالیت در آن ها خواهند بود.

فناوری های هوشمند شهری می توانند به ما کمک کنند تا شهرها را به منابع بیشتر و کارآمدتر و کیفیت زندگی شهری افزایش دهیم. با این حال، تغییرات مهم و تغییر پارادایم به سوی شهر پایدار به عنوان نوآوری اجتماعی از درون جامعه به وجود خواهد آمد و تنها الگوریتم شبکه ای نخواهد بود.

جلب مشارکت شهروندان در اداره شهر باید از قشر های مختلف و کسب و کارهای مختلف صورت بگیرد، شهروندان دارای کسب و کارهایی هستند که به زندگی و فرهنگ جامعه محلی مانند رستوران ها و کافی نت ها و یا خبرنگاران محلی وابسته اند. این یک اثر موجی ایجاد می کند: دخالت یک شهروند منجر به دخالت نمایشی دیگران در شبکه شخصی خود – از دوستان، مشتریان و کودکان می شود.

بدین ترتیب، هیچ رویکردی از بالا به پایین قابل اجرا نمی باشد بلکه در یک پروژه مشارکتی که چند گروه را درگیر و کسب و کارهای آن ها را تسهیل می کند و در آن اطلاعات جمع آوری شده به منظور ایجاد شهر هر چه هوشمندانه و انسانی استفاده می شود.

علاوه بر این، همانطور که اخیرا انجمن جهانی شهری در مدالین نشان داده است، توسعه پایدار شهری باید تأکید بر تأمین ارزش شهری داشته باشد. به این معنا، شهر های هوشمند آینده ممکن است سرعت نوآوری های تکنولوژیکی را که توسط نوآوری های اجتماعی به اندازه کافی پر جنب و جوش تکمیل می شود، نشان دهند. بیشتر این فرآیند نوآوری در لایه های مختلف جامعه شکل گرفته است و مشارکت جمعیت در این فرایند متنوع تر است، شهر های آینده ما با کمک شهروندان دقیق تر خواهد شد.

توسعه شهرهای هوشمند زمانی موفق و مفید خواهند بود که شهروندان به عنوان اصول اصلی و هسته مرکزی این نوع شهرها در نظر گرفته بشوند  و این یعنی ایجاد ارتباط با شهروندان و آگاهی و درک نیازهای آنان و پاسخ به این سوالات که: شهروندان چه کسانی هستند، روز خود را چگونه سپری می کنند، از خدمات شهری به چه شکل استفاده می کنند، با سیستم مدیریت شهری به چه شکل و تا چه حد ارتباط دارند و سوالاتی از این قبیل..

پس از شناخت دقیق شهروندان شهرمان، راه برای اتخاذ تصمیمات، روشن تر و عینی تر، هدفمندتر و برنامه محور تر هموار خواهد بود. دولت ها برای شناخت نیازهای شهروندانشان و ارتباط گیری با آن ها مانند صاحبان کسب و کارها باشند که از طرق مختلف به دنبال جذب مشتری می باشند. سن و سال شهروندان در نیازهای آنان و انتظارات آنان از شهر و خدمات ارائه شده در آن تفاوت های اساسی و فاحشی دارد که باید در برنامه ریزی برای هوشمند کردن شهروندان مورد توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان شهر هوشمند قرار بگیرد.هرچه قدر این آشنایی بیشتر و عمیق تر باشد برنامه ریزی و اتخاذ سیاست ها نیز با موفقیت بیشتری همراه خواهد بود.

پروژه های تحت رهبری پروژه های مشارکتی در شهرهای هوشمند نه تنها خلاقانه تر هستند، بلکه اغلب بیشتر به جامعه محلی مربوط می شوند. شهروندان جوامع محلی خود را بهتر از هرکس دیگر میشناسند؛ آنها همچنین انگیزه بیشتری برای دیدن توسعه در آنها دارند. این به این معنی است که ابتکارات شهری که در آن شهروندان یا رهبران شهروندان از آن حمایت می کنند موفق تر و پایدارتر هستند.

به طور مثال انجمن های مدنی در بارسلونا، به شهروندان اجازه می دهد که به طور مستقیم به نحوه شکل گیری منطقه خود کمک کنند. این باعث می شود که ابتکارات شهری در آینده با تحقیق و ایده های ساکنان محلی ایجاد شود و هدفمند تر و در نتیجه سرمایه گذاری برای شهر هوشمندکم هزینه تر و کارآمدتر باشد و شهروندان هم به طور مستقیم هم به طور غیرمستقیم در اداره شهر سهیم می باشند. این اقدامات ضمن افزایش هم بستگی اجتماعی در شهرها همچنین شهروندان را با دولت محلی متصل می کند. این به کاهش بی اعتمادی به نهادهای سیاسی کمک می کند، به ویژه در محله های محروم که در آن مردم محلی به طور معمول توسط نهادهای دولتی نادیده گرفته می شوند. بدین ترتیب، اسکاروتیست تأثیر عمده ای بر پایداری ابتکارات محلی دارد؛ همراه با فناوری، آنها از عوامل کلیدی موفقیت شهر هوشمند هستند.

فناوری در آینده به عنوان یک جهان به طور فزاینده ای متصل به جهان خواهد شد، اما تکنولوژی به تنهایی تمام پاسخ ها را ارائه نخواهد کرد. در واقع، استفاده هوشمندانه از تکنولوژی که تفاوت را ایجاد خواهد کرد. ما از دوران به اصطلاح «dot com» یاد گرفتیم که ایجاد محصولات جدید بی معنی است اگر آنها نتوانند نیاز واقعی را برآورده کنند و بنابراین هیچ کس آنها را نمی خواهد.

در حال حاضر اگر می خواهیم باشهروندان ارتباط بگیریم باید درباره موارد زیر ازنگاه آنان اطلاعات دقیق داشته باشیم.

گرداوری اطلاعات در این زمینه بدون شک مدیران شهری را با انبوهی از اطلاعات طبقه بندی شده از شهروندان بهره مند می سازد که می توانند راهنمای هوشمندسازی شهروندان وبرنامه ریزی برای شهروندان بشوند.
در انگلستان به دنبال اجرای همه پرسی هستند تا شهروندان میزان اعتماد خود به قوانین، ارتباطات، مدیران شهری و درگیر کردن شهروندان در اداره شهر را مشخص کنند.

در لندن، مدیر ارشد دیجیتال برای لندن و هیئت مدیره هوشمند لندن می گوید برنامه ریزی برای طراحی طرح جدید هوشمند لندن، بخشی از هدف شهردار لندن  برای ساختن لندن به عنوان هوشمندانه ترین شهر جهان است. این طرح می پرسد : سرویس های دولتی چگونه با نوآوری در استفاده از داده ها می توانند با مشارکت جوامع علمی، تکنولوژی، مالی و طراحی در سطح جهانی در لندن بسیج شوند. این جوامع متوجه هستند که مهارت های دیجیتال حیاتی هستند و اشاره می کنند  لندن مهارت های دیجیتالی را در تمام سطوح بهبود می بخشد ومشخص می کنند که در این راستا چه اقداماتی باید انجام شود.

ابتکار دیجیتال شهر بارسلونا از سال 2015 داده های شهری را به برنامه آموزش هوشمندانه آن به یک دارایی عمومی تبدیل کرده است ومفاهیم نوآوری و هوشمندانه را به دانشجویان از طریق فعالیت ها و کارگاه های آموزشی ارائه می دهد و به این مهم رسیده اند که آموزش و پرورش قلب شهر هوشمند می باشد و باید از جوانان شورع بشود.

در سطح جهانی، روز بین المللی سوادآموزی یونسکو (8 سپتامبر) در سال 2017 در سراسر جهان تحت عنوان سوادآموزی در دنیای دیجیتال جشن گرفته شد: هدف آن  توجه به سواد آموزی شهروندان بویژه سواد آموزی دیجیتالی می باشد و برای کشف سیاست و برنامه های سواد آموزی مؤثر است که می تواند ازفرصت هایی را که دنیای دیجیتال فراهم می کند، استفاده کند.
این پروژه ها راه را برای سازمان هایی که جدی در مورد بهبود سواد دیجیتالی به موازات نوآوری دیجیتالی فعالیت می کنند، آسان می کند.

طرح های جهانی برای شهروندان هوشمند

در شهر هوشمند هدف ایجادارتباط بین داده های  محیط شهری و شهرروندان می باشد.
لازم به ذکر است بیشترین تعداد کشورهایی که گام در مسیر هوشمند کردن شهرهایشان برداشته اند در کشورهای بریتانیا، اسپانیا و ایتالیا قرار دارند و دراین صورت این کشورها قطعا در حوزه هوشمندی شهروندان خود نیز پیشگام هستند. منابع مالی مختلف  در اروپا، از جمله صندوق توسعه منطقه اروپا و دولت هم بخشی از بودجه خود را جهت دستیابی به شهر هوشمند اختصاص داده اند.

اکنون در کشورهای توسعه‌یافته، به لطف تکنولوژی‌های بلوتوث ، سامانه بازشناسی با امواج رادیویی (RFID)، وای‌فای، حسگرها و عملگرها، پردازش ابری و اینترنت اشیا شهرهایی متولدشده که در آن‌همه چیز تبدیل به اشیایی هوشمند و تعامل‌پذیر شده‌اند و حتی بین اشیای هوشمند نیز شبکه‌های حسگر وایرلس شکل‌گرفته  که می‌توانند حس کنند و داده‌های محیط  را پردازش کنند و سپس داده‌های پردازش‌شده  را در بستر وب، بصری‌سازی کنند تا فهم و درک آنها برای کاربران آسان‌تر شود. برای مثال، در درون و بیرون بناها حسگرهایی نصب‌شده است که می‌توانند میزان رطوبت، دما، آلودگی هوا، ارتعاشات، تنش‌های وارد بر بناها، میزان مصرف انرژی و غیره را رصد کنند و در صورت بحرانی بودن پیام هشدارآمیز دهند. برای جمع‌آوری زباله‌ها سطل‌هایی هوشمند طراحی‌شده است که با انرژی خورشیدی تغذیه می‌شوند.

این سطل‌های هوشمند به شبکه اینترنت  متصل هستند و زمانی که پر ‌شوند ، با استفاده از  شبکه اینترنت  پیامی به واحد بازیافت و ضایعات جامد شهرداری ارسال می‌کنند.  در چنین شهرهایی، همه خودروها  و وسایل نقلیه مجهز به  GPS و حسگر هستند و این امر کنترل هوشمند ترافیک را امکان‌پذیر می‌سازد. همچنین  حسگرهای صوتی و تشخیص آلودگی هوا  که در امتداد جاده‌ها نصب هستند، می‌توانند در صورت بحرانی بودن آلودگی صوتی و آلودگی هوا پیام هشدار آمیز دهند.

به مدد حسگرها و مانیتورهای هوشمند که در طول جاده‌ها نصب‌شده‌اند، راننده‌ها به بهترین مسیر برای پارکینگ هدایت می‌شوند. این خدمات پارکینگ هوشمند باعث می‌شود که زمان کمتری برای پیدا کردن محل پارک صرف ‌شود و لذا گاز مونو‌اکسید کمتری از ماشین متصاعد می‌شود؛ حجم ترافیک کمتر می‌شود؛ و شهروندان شاداب‌ تر می‌شوند. برای تشویق شهروندان به استفاده از دوچرخه، سیستم‌های هوشمند به اشتراک‌گذاری دوچرخه در نقاط مختلف شهر نصب‌شده است. برای روشنایی خیابان‌ها و حتی تشخیص موش‌ها و دیگر حیوانات موذی در شهر زیرساخت‌هایی برای داده‌های باز، حسگرها و دوربین‌ها فراهم‌شده است و این فهرست را همین‌طور می‌توان ادامه داد. 

بحث هوشمندی شهروندان موضوعی نیست که مدیران شهری در کشورهای توسعه یافته از آ« غافل باشند و برنامه ای برای آن نداشته باشند، بلکه برای مقابله با این مشکل به دنبال طراحی راه کارهای مختلف برای افزایش آگاهی شهروندان می باشند که به تعدادی از آن ها اشاره می شود.

1- طرح صدای شهر (city voice)

با معرفی طرح صدای شهر « City Voies» ابزار معرفی شده توسط سیستم مک کینزی برای جمع آوری و اطلاع از نظرات شهروندان نسبت به مسائل مهم زندگی در شهر و کمک به مدیران شهر برای آگاهی بیشتر به منظور مشارکت دادن شهروندان و هوشمند کردن آنان، موضوع توسعه هوشمند داده محور مطرح شد. این ابزار نظرات شهروندان در سطح محلی  ودرمیان گروه های جمعیتی متفاوت از آنان را درباره کیفیت خطوط اتوبوس یک منطقه خاص شهری گردآوری می کنند.

ایده صدای شهر  در قالب مجموعه از پروژه های برنامه ریزی شهری موسسه مک کینزی در برزیل به وجود آمد. فناوری رسانه های اجتماعی  و تجزیه و تحلیل اطلاعات در آن زمان در حال گسترش بودند و مک کینزی  از یک پلت فرم ساده استفاده کرد تا از شهروندان  درمورد امیدها و نامیدی های روزانه سوا ل کند و در عین حال از نظرات آنان در خصوص برخی ایده های مختلف مرتبط با برنامه ریزی شهری مطلع شوند.

این اطلاعات بسیار ارزشمند بود و مک کینزی  به دنبال راه هایی برای توسعه این پلت فرم  در قالب یک راه حل جامع بود تا بتوان در مقیاسی گسترده تر از آن استفاده کرد. مطالعات مختلفی پیرامون نیاز شهروندان و تجارب آنان انجام شد. لیستی شامل بیش از 150 معیار مختلف شناسایی  و در ادامه در قالب 30 مولفه کلیدی خلاصه شد. سپس از الگوریتم تجزیه و تحلیل نظرات به منظور استفاده از  دیدگاهاای شهروندان  برای پایه ریزی سایست های عمومی استفاده شد. در سال 2016« City Voies» به عنوان نتیجه نهایی معرفی شد و توانست جایزه « McKinsey’s New Ventures Competition » را دریافت کند.

صدای شهر هم اکنون در بسیاری از شهر های منطقه و سراسر جهان مورد بهره برداری قرار می گیرد. امروز صدای شهر ثابت کرده است که شهرهای آمریکای لاتین در تمام تجارب شهروندی که تا کنون بررسی شده اند به ویژه در بخش حمل ونقل و امنیت عملکرد ضعیفی دارند. بااین حال بسیاری از شهرهای آمریکای لاتین به ضرورت واکنش به سمت شهروندان هوشمند ورسیدن به توسعه پایدرار شهری پرداخته اند و پروژه های مختلف در این کشورها و شهرهاشروع شده است.

2- پروژه بروکسل؛ شهری هوشمند برای فرهنگ

تحقیقات ما نشان می دهد که  بروکسل را می توان پیشتاز طراحی سیستم‌های فرهنگی هوشمند  دانست . شعار «بروکسل: شهری هوشمند برای فرهنگ» در چند سال اخیر به گفتمان مسلط  مدیران و شهروندان این شهر که خود را سهامدار حاکمیت شهری می دانند، تبدیل‌شده است. شهردار این شهر برای تثبیت و هژمونیک کردن این گفتمان سلسله همایش‌هایی با عنوان «شهر هوشمند برای فرهنگ» برگزار کرده و در این همایش‌ها متخصصان ICT، فرهنگ‌پژوهان، صنعتگران، کارآفرینان، جامعه مدنی و همه سهامداران بخش خصوصی و دولتی را گرد هم آورده تا بر اساس خِرد جمعی راه‌حل‌هایی برای تحقق عملی گفتمان هوشمندسازی فرهنگ پیدا کنند.

یکی از توصیه های مؤکد این همایش‌ها این بوده است که هنرمندان و صنایع فرهنگی نیز باید در هوشمندسازی شهرها  ابتکار عمل را به دست بگیرند و مانند نسل هزاره یا نسل (Y) که ذهنیت و هویت خود را بر اساس فناوری‌های دیجیتالی تعریف کرده‌اند، حضور دیجیتالی خود را پررنگ‌تر کنند. برای مثال، از صنایع فرهنگی و هنرمندان درخواست شده تا بخش‌هایی از «فضای عمومی» را بازپس بگیرند و تبلیغات شهری و آگهی‌های تجاری را با ویدئوها و آثار هنری جایگزین کنند؛ به‌طوری‌که از طریق گوشی‌های هوشمند و سایر دستگاه‌های هوشمند سیار و غیر سیار قابل‌ دسترس باشند.

واقعیت این است که هوشمندسازی فرهنگ اتفاق نمی‌ افتد مگر آنکه دیجیتالی شدن به‌صورت Bottom-up ( از پایین-به-بالا) صورت بگیرد و همه شهروندان سواد دیجیتالی و عادت‌های فرهنگ دیجیتالی را تجربه کرده باشند و سبک زندگی خود را بر مبنای آن تنظیم کنند. مهم‌ترین دستاورد فکری این پارادایم  این است که  شهر هوشمند آمیزه‌ای از چرخش فرهنگی و تکنولوژیک است و به‌موجب این چرخش باید شهروندان به سمت فرهنگ «داده‌های باز» و  «به اشتراک‌گذاری دانش» سوق داده شوند.

این چرخش در حال خلق کردن فرهنگی است که به «مشارکت اجتماعی» ارج می‌نهد و شهروندان را  در کنار فرهنگ پذیری نسبت به پذیرش تکنولوژی توانمند می سازد . بنابراین، در طراحی شهرهای هوشمند آینده باید فرهنگ و تکنولوژی را در کنار هم قرارداد و میراث فرهنگی را ستون شهرهای هوشمند دانست. به همین دلیل، مقامات شهر بروکسل «میراث فرهنگی دیجیتال» را در اولویت اول خود قرار داده‌اند.

3- پروژه «Europeana»

این پروژه درواقع  پلتفرم دیجیتالی کمیسیون اروپا برای میراث فرهنگی است که با شعار «داده‌های کلان برای فرهنگ»   فرصت‌های جدیدی برای اشتغال و رشد اقتصادی در بخش صنایع خلاق فراهم کرده  و منجر به تولید هزاران اپلیکیشین نوآورانه  شده است.

از طریق این پروژه، صنایع فرهنگی و صنایع خلاق و عموم کاربران می توانند به میراث علمی و فرهنگی اروپا  از دوران ماقبل تاریخ تا عصر مدرن فرهنگ اروپایی و هر نوع  محتوای فرهنگی دسترسی داشته باشند. دسترسی به بیش از ۵۰ میلیون فقره  محتوای دیجیتالی شامل تصویر، متن، ویدئو، صوت، موسیقی، محتوای سه‌بعدی کتابخانه‌ها، موزه‌ها، آرشیوها ، گالری‌ها و کلکسیون‌های صوتی-تصویری سرتاسر اروپا از این طریق امکان‌پذیر است. برای مثال ، می‌ توان «نقاشی مونالیزا» اثر لئونارد داوینچی را  در همین پلتفرم پیدا کرد. بیش از سه هزار نهاد و سازمان فرهنگی در سرتاسر اتحادیه اروپا در توسعه این پروژه مشارکت دارند.

کمیسیون اروپا معتقد است که در توسعه شهرهای هوشمند اروپایی  باید از گذشته فرهنگی اروپا استفاده کرد. این گام برای توسعه زیرساخت‌های گردشگری دیجیتالی و تأمین نیازهای گردشگران و  هویت‌یابی مجدد شهروندان اروپا لازم است.

آنان با این پروژه  قصد دارند مفهوم «شهر هوشمند» را مورد بازخوانی انتقادی قرار دهند و از طریق گسترش تکنولوژی‌های ICT و دستگاه‌های هوشمند اولاً رابطه شهرهای اروپایی با گذشته خود را احیا کنند و ثانیاً با منابع فرهنگی خود، اقتصادهای محلی خود را تقویت کنند. برای این کار لازم بود که پایگاه‌های اطلاعاتی  متعلق به صنعت گردشگری خود را استانداردسازی کنند و با ایجاد یک پلتفرم باز به ارائه خدمات فرهنگی هوشمند بپردازند. موزه‌های مجازی، نمایشگاه‌های مجازی، کتابخانه‌های مجازی و ….تنها بخش کوچکی از این سناریو است.

آنان با دیجیتالی کردن میراث تاریخی و فرهنگی  خود ، یک اکوسیستمی به وجود  آورده¬‌اند که در آن بخش خصوصی و دولتی، شهروندان، گردشگران و همه سهامداران در نوآوری اجتماعی مشارکت خلاقانه دارند.  در این اکوسیستم، مناسبات قدرت و نوآوری اجتماعی  در بستر فناوری‌های دیجیتالی به‌طور مساوی و به نفع تشدید مشارکت مدنی و عدالت اجتماعی بین همه شهروندان توزیع‌شده است.

4- پروژه کیت شهروند هوشمند

کیت شهروند هوشمند می تواند اطلاعاتی در مورد آلودگی، سرو صدا، رطوبت و مسائل زیست محیطی را اندازه گیری کند. کیت شهروند هوشمند در مکان های در فضای باز مانند بالکن ها، پنجره ها و بالای ساختمان قرار گیرد. پس از راه اندازی، کیت جریان اطلاعات را از طریق WiFi به یک پلت فرم باز که در آن داده ها از کیت ها به اشتراک گذاشته شده، ارسال می کند وهدف ایجاد یک نقشه از اطلاعات زیست محیطی در شهر ها و شهرستان های مختلف جهان می باشد.

شبکه شهروند هوشمند دارای بیش از 1،000 کیت فعال در سراسر جهان است. به علاوه افرادی که خود آن را خریداری و نصب می کنند، شهرها می توانند با شهروندان کار کنند تا توانایی کیت را بررسی کنند. در آمستردام، انجمن واگ و هیئت مدیره اداری آمستردام با جمع آوری داده ها و در مورد محیط محلی خود با استفاده از کیت به عنوان یک ابزار اندازه گیری، 100 داوطلب با هم جمع آوری کردند. در پایان پروژه 45 نفر تصمیم گرفتند کیت را خریداری کنند تا بتوانند از آن استفاده کنند.
در آینده نزدیک، داده های منابع بزرگ  برای تکمیل شبکه های حساس حرفه ای می توانند مورد استفاده قرار گیرد و می تواند داده ها را بسیار ارزان ترتهیه کند. هدف دیگری از کیت های سنجش کم هزینه این است که با آگاهی  بهتر مردم در شهرها در مورد محیط های شهری بتوانند از این دانش برای تصمیم گیری های آگاهانه در مورد رفتار آنها استفاده کنند و به منظور تلاش برای دولت هایشان اقدام کنند. به گفته توماس دیز، بنیانگذار کیت هوشمند شهروندان "این موضوع مربوط به مربوط به توانمندسازی شهروندان برای بازگرداندن شهرشان است.

نتیجه گیری

سواد دیجیتالی بخشی از آموزش است، اما عمیق تر از آن است. 18٪ مردم نمی دانند که شهرهای هوشمند چه هستند آنها دور از انقلابی هستند که در زیر پای خود و در اطراف آنها اتفاق می افتد. مردم یک جزء حیاتی چشم انداز شهر هوشمند هستند و اطلاعات آنها بخش مهمی از انقلاب در حال وقوع در سراسر جهان است. مطمئنا پس از آن، آنها باید بخشی از گفتگو درباره آنچه که جمع آوری داده می شود، و چگونگی استفاده از آن به خوبی می تواند باشد.
پس از آن، نوبت به کسانی می رسد که در ایجاد شهرهای هوشمند جهان – یعنی سیاستگذاران، توسعه دهندگان، دولت های محلی و ایالتی – برای جلب توجه معنی دار عمومی به عنوان پایه ای از آینده هستند.

افراد متعهد شهروندان دقیق تر می شوند که به قدرت و شکل دادن شهر های هوشمند که در آن ساکن هستند کمک می کند.
در این نوشته سعی شد ابعاد دیگری از اهمیت هوشمندی شهروندان برای تحقق شهر هوشمند مورد بحث و بررسی قرار بگیرد و تعدادی مثال  از کشور ها و شهرهای مختلف و موفق در این زمینه ارائه شد تا بااقدامات صورت گرفته آشنایی بیشتری صورت بگیرد.لازم به ذکر مجدد می باشد که هرچند برای تحقق شهر هوشمند نیازمند عوامل مختلفی می باشیم. اما همه این عوامل بدون داشتن شهروندانی هوشمند نمی تواند مفید به فایده باشد. اگرشهروندان هوشمند بشوند می توانند به به عنوان ابزار اصلی  و تسهیل گر امور در اختیار مدیران شهری قرار بگیرند. در نوشته های بعدی سعی خواهد شد درباره هوشمندی شهروندان و مصداق ها و روش های تحقق آن مطالب بیشتری خدمت مخاطبان عزیز کارگشا ارائه گردد.
با سپاس از همراهی شما…

منابع:

–  With the growth of smart cities, how do we build smart citizens to match
–  ارائه دکترعبدالله کریم‌زاده به تاریخ ۱۴ اسفندماه ۱۳۹۶، در کنفرانس شکوفا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خروج از نسخه موبایل