نگاهی کوتاه به تاریخچه منظر شهری و تجربه های گذشته

در این متن اطلاعات جالبی در این زمینه ها می خوانید:

تاریخچه ای کوتاه از  تجارب شهری در حوزه منظر شهری

1- اقدامات اقتدارگرایانه و مداخلات کالبدی شدید

2- رویکرد طرح‌های جامع و سلطه خردگرایی 1950 – 1930

مطالعه و بررسی سیر تحول اقدامات در حوزه ی سیما و منظر شهری بیانگر این که انسان، فضا، مکان، و فعالیت هایش در طول زمان چه تأثیری به شکل گیری منظر شهری داشته اند. بررسی این موارد اطلاعات مفید و کاربردی به فعالان حوزه منظر شهری می دهد. با توجه به اینکه سیما و منظر شهری می تواند به عنوان ابزار بسیار مؤثر در ارتقای تصویر ذهنی مردم و شهروندان از شهر نقش به سزایی داشته باشد، ضروری است تجارب تاریخی در دوره های مختلف مورد بررسی قرار گیرد، که بتوان با بهره گیری از تجارب اقدامات اساسی در راستای ایجاد مناظر مطلوب انجام داد. در نهایت بر این اساس، راهکارهای کاربردی و اجرایی برای ایجاد مناظر شهری مطلوب بیان می شود:

تاریخچه ای کوتاه از  تجارب شهری در حوزه منظر شهری

1- اقدامات اقتدارگرایانه و مداخلات کالبدی شدید

اقدامات اوژن هوسمان (1870 – 1853)

اقدامات اوژن هوسمان در پاریس که برگرفته و متأثر از شهرسازی باروک، اقدامات کریستوفر رن در بازسازی لندن و فعالیت‌های پاپ سیکتسوس پنجم در رم بود، فصل جدیدی در مدیریت تغییرات کالبدی باز کرد. تأکید اصلی وی (از بعد منظر شهری) اتصال نقاط یادمانی هم با ایجاد بلوارهای عظیم شهری همراه با تخریب‌های وسیع بوده است. عمده اقدمات وی در پاریس حول محور طراحی فلکه، بلوار، پارک، خیابان‌های طویل و بی انتها (تحت تأثیر شهرسازی باروک) با نماهای متحدالشکل بوده است. از تأثیرات وی بر جنبه های عملی منظر شهری می‌توان به توجه بسیار به ایجاد کریدورهای بصری (ولو به قیمت تخریب)، ایجاد هماهنگی در سیمای جداره‌ها با استفاده از طراحی در مقیاس بزرگ، استفاده وسیع از نشانه‌ها در شهر (تحت تأثیر اقدامات پاپ سیکستوس پنجم در رم) و تسهیل حرکت بین نقاط کانونی شهر نام برد. اقدامات هوسمان در بسیار از نقاط جهان مورد تقلید واقع شد.

منظر شهری هوسمان

اقدامات لانفان در طرح واشنگتن

طرح لانفان برای شهر واشنگتن که بسیار مهم تر از اقدامات هوسمان در پاریس بود نیز به طراحی منظر شهری در قالب محورها، میادین، بدنه سازی‌ها، نقاط عطف و تأکیدات بصری در شهر است. اقدامات شهرسازی رضاخانی در ایران از جمله این اقدامات محسوب می‌شود.

2- رویکرد طرح‌های جامع و سلطه خردگرایی 1950 – 1930

به نظر می ‌رسد در حدود سال‌های 1930 تا 1950، در ادامه تفکرات خردگرایی رایج در دوران قبل، طرح‌های توسعه شهری و منظرسازی در قالب طرح‌های جامع توسعه ارائه شد. عرصه عمل در دست برنامه ریزان شهری و عمدتا حول محور طراحی شبکه (با استفاده از مدل‌های برنامه ریزی)، طراحی منظر، ضوابط منطقه بندی (قواعد تراکم، سطح اشغال و کاربری زمین) و اعمال نظم بصری از طریق قواعد تفکیک زمین و سطح اشغال و تراکم تعیین گردید. گسترش لجام گسیخته ی شهرها، عدم کارایی طرح‌های جامع در تحقق بسیاری از اهداف از جمله ساماندهی منظر شهری را به همراه داشت.

نوع نگاه به مقوله منظر شهری همچنان در قالب تفکرات برنامه ریزی از بالا به پایین باقی ماند و فقط سایه روش‌های علمی را بر سر خود احساس کرد. صرفاً توجه به جنبه های کمی شهرسازی، همچون سهولت حرکت و دسترسی، اقتصادی بودن، شهر را به یک دیاگرام سه بعدی تبدیل کرد. ظهور شهرهایی که از آن با عنوان شهرهای مدرن نام می‌برند و اقدامات شهری در شانگهای، لس‌آنجلس و بسیاری از شهرهای دیگر دنیا، حاصل این تفکرات بود.

در ایران نیز با تعریف طرح‌ های جامع و تفصیلی و الگو قرار دادن اقدامات کشورهای غربی، بر پایه مدل‌های برنامه ریزی شهری و به دور از جنبه های کیفی و زیبایی شناسانه، شهرهایی با مناظر و سیمای شهری نا به سامان و نامطلوب که امروزه شاهد آن و اثرات مخرب آن هستیم، شکل گرفت. گسترش نافرجام و لجام گسیخته تهران و زدودن هویت از چهره بسیاری از شهرهای کشور و برخورد همسان و یکنواخت با تمام سیما و منظر یک شهر از دیدگاه طرح جامع نمونه کوچکی از تأثیرات طرح‌های جامع بر منظر شهرهای کشور است.

3- دوره گسترش رویکرد فرایند گرایی 1980 –  1950

به دنبال انتقادات شدید به اقدامات مدرنیستی و نگاه طرح‌های جامع به شهرها، بر نظریات فرایندگرا بیش از نظریات محصول گرا تأکید شد. بنیان گذار انتقادات شدید به رویکرد مدرنیستی و خردگرایی، خانم جین جیکوبز بود. وی با انتشار کتاب «مرگ و زندگی در شهرهای بزرگ آمریکایی» انتقادات شدیدی به رویکردهای خردگرا مدرنیستی وارد کرد. جنبه های فرایندگرای شهرسازی و لزوم توجه به مشارکت اجتماعی، ابعاد کیفی و هویت مکان، تحقق پذیری و بحث اختیارات دولت محلی (محلی سازی تصمیمات) که به دلیل پیچیدگی مسائل شهرسازی مطرح شده بودند، اندیشه مدیریت و راهبری طرح‌های توسعه شهری را مبتنی بر مشارکت مردمی و کلیه ابعاد کمی و کیفی مکان و تخصص‌های مرتبط، از جمله طراحی شهری در مقیاس‌های گوناگون مطرح ساخت. در این دوره بود که طرح‌ها و راهنماهای طراحی برای موضوعات منظر نیز پا به عرصه وجود گذاشت. اعمال ضوابط خاص برای ساخت و ساز در مناظر خاص، ضوابط مکان یابی و ساخت ساختمان های بلندمرتبه (مانند راهنمای ابنیه بلند مرتبه لندن) و چارچوب‌های طراحی شهری جهت حفاظت از مناطق هویتمند از جمله این اقدامات بود.

4- دوره طراحی تعاملی مشارکتی با رویکرد پایداری تاکنون – 1980

بعد از مطرح شدن پارادایم مکان در این دوره و خلق مکان پایدار به عنوان یکی از اهداف غایی شهرسازی و طراحی شهری، مطرح شدن طراحی فضای شهری به عنوان یک فرایند اجتماعی – مکانی که ورای آرایش کالبدی فضاهاست، توجه به وجوه ادراکی و معنای ضمنی مکان از دیدگاه شهروندان جایگاه ویژه ای یافته است. کثرت گرایی در طرح‌های شهری، طراحی شهری تعاملی و ارتباطی، و در نظر گرفتن منافع عمومی با مشارکت دادن آن‌ها در بخش‌های مختلف برنامه ریزی و طراحی، ماحصل این رویکرد بوده است.
از این رو در حیطه منظر شهری، لزوم مدیریت منظر شهری با توجه به جنبه های هویتی، ادراکی و خاطرات جمعی و دغدغه های زیست محیطی به عنوان مبنای همه امور، مطرح شده است.

نتیجه گیری:

با توجه به بررسی های صورت گرفته در دوره های مختلف می توان چنین نتیجه گیری نمود که تفکر و تجربه و تأثیر متقابل آن ها بر یکدیگر می تواند تأثیر زیادی بر مناظر شهری بگذارد، که به طور خلاصه ویژگی های اساسی از دوره های بررسی شده بیان می شود.
در دوره ی اقدامات اقتدارگرایانه و مداخلات کالبدی شدید، بیشتر اقدامات در پی ایجاد مناظر از طریق تخریب‌ های وسیع صورت گرفت، که عمدتاً به اتصال نقاط یادمانی هم با ایجاد بلوارهای عظیم شهری، ایجاد کریدورهای بصری، ایجاد هماهنگی در سیمای جداره‌ها، استفاده وسیع از نشانه‌ها در شهر، تسهیل حرکت بین نقاط کانونی شهر و اقداماتی از این قبیل توجه شد.

در دوره ی رویکرد طرح‌های جامع و سلطه خردگرایی، اقدامات مربوط به منظر شهری بیشتر شامل طرح ‌های جامع توسعه، طراحی شبکه، طراحی منظر، ضوابط منطقه بندی، اعمال نظم بصری، سطح اشغال و تراکم با هدف ساماندهی منظر شهری انجام شد که تا حدی کارایی لازم را نداشت.
دوره ی سوم گسترش رویکرد فرایند گرایی است، در این دوره به مشارکت مردمی و کلیه ابعاد کمی و کیفی مکان توجه ویژه ای صورت گرفت، طرح‌ها و راهنماهای طراحی برای موضوعات منظر مورد توجه قرار گرفتند که عمده ی اقدامات شامل چارچوب‌های طراحی شهری جهت حفاظت از مناطق هویتمند، اعمال ضوابط خاص برای ساخت و ساز در مناظر خاص، ضوابط مکان یابی و ساخت ابنیه بلندمرتبه می شود.

دوره چهارم طراحی تعاملی مشارکتی با رویکرد پایداری است، با توجه به مطرح شدن فرایند اجتماعی – مکانی طراحی فضاهای شهری؛ مدیریت منظر شهری با توجه به جنبه های هویتی، ادراکی و خاطرات جمعی، زیست محیطی مطرح گردید.
با توجه به بررسی ها در دوره های مختلف، می توان چنین نتیجه گیری نمود آنچه که در حال حاضر از سیما و مناظر شهرها مشاهده می شود، حاصل فرآیندی است که در دوره های زمانی مختلف توسط انسان متناسب با نیازهای او در راستای برآوردن آن ها شکل گرفته است. به بیان دیگر فعالیت ها و ساخت و سازهای انسان به عنوان یک عامل اصلی در شکل گیری مناظر شهری به شمار می آید.

بررسی های نشان می دهد که سیر تحول مناظر شهری از مفهومی صرفاً کالبدی به سمت مفاهیم پایداری-تعاملی و مشارکتی و یا هویت محور حرکت کرده است. وضعیت فعلی مناظر شهری و میزان رضایت ساکنان شهر از آن و مقایسه ی آن با گذشته و اهداف طرح های منظر شهری بیانگر آن است که هنوز تا وضعیت مطلوب در خصوص منظر عینی و ذهنی فاصله وجود دارد، که بایستی در این خصوص اقدامات اساسی و متناسب با نیازهای جامعه صورت گیرد، که در ادامه پیشنهادات اجرایی برای تحقق این مفاهیم بیان می شود:

 

 

منابع:

1.    حبیب، فرح، «طراحی منظر شهری در گذر تاریخ»، فصلنامه شهرسازی و معماری آبادی، شماره 53، 1385.
2.    زمانی فرد، هادی، «راهنمای تهیه چارچوب مدیریت منظر شهری معطوف به ارتقا هویت بصری»، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: کامران ذکاوت، دانشگاه شهید بهشتی، رشته طراحی شهری، 1390.
3.    مدنی پور، علی، 1387.

 

نظرات و پیشنهادات خود را در اینجا با ما در میان بگذارید.

خروج از نسخه موبایل