مرکز شهر در طرح های شهرسازی و نظریه های ساخت شهر جایگاه مهمی دارد. مرکز شهر چه در شکل گیری و رشد ارگانیک شهر و چه در رشد برنامه ریزی شده و از پیش تعیین شده شهر نقش بارزی را در ساختار فضایی شهر و شکل دهی به فرم شهر ایفا کرده است. در ساخت ارگانیک شهر، شکل گیری شهر از یک هسته و مرکز اولیه شروع می شود، و در طول زمان در جهاتی که امکان گسترش آن را فراهم می آورند، رشد می کند. هسته و مرکز اولیه شهر مهم ترین کارکردها و فعالیتهای شهری را در خود جای می دهد و در صورت داشتن شرایط مناسب به مرکز اصلی شهر و کانون فعالیت آن تبدیل می شود. در رشد ارگانیک شهر، شهر بنا به هر دلیلی اعم از دفاعی، داد وستد، موقعیت طبیعی، مذهبی و … ساخته شده باشد، مرکز شهر جایگاه خود را داشته است.
در کشورهای در حال توسعه مراکز شهرها امروزه مکان هایی هستند که افراد فقیر در آن زندگی می کنند به این دلیل که راه های امرار معاش آنها در مرکز شهر پایدارتر است.
نزدیکی به مکان های بازاری و دسترسی به طیف گسترده ای از فعالیت های غیر رسمی جزء ضروری استراتژی های بقای آنها به ویژه کودکان و زنان غیر ماهر است.
این امر منجر به بروز مشکلات اجتماعی در بخش مرکزی شهر می شود، جایی که ممکن است در آن آسیب های اجتماعی در سطح بالایی بروز کند و بر اصالت و هویت واقعی و عینی آن لطمه وارد سازد.
چنین مسائلی باعث شده است که امروزه برنامه ریزی و ساماندهی مرکز شهر به مساله ای مهم در برنامه ریزی شهری و در عین حال به مشکل ترین و حساس ترین بخش برنامه ریزی شهری تبدیل شود و نظر برنامه ریزان و محققان امور شهری را به خود جلب کند و از این رهگذر برنامه ریزی های مختلفی برای احیاء دوباره مراکز شهری صورت گرفته است چرا که تقویت عملکرد بخش مرکزی شهر و کارائی هر چه بیشتر آن هدفی است که مدیران شهری به دنبال رسیدن به آن هستند و این هدف جز از طریق برنامه ریزی یکپارچه و برقراری ارتباط بین مجموعه نظام برنامه ریزی و مجموعه مدیریت شهری امکان پذیر نیست.
از این رو برای دستیابی به ضرورت ها و روش های مناسب ساماندهی ابتدا باید مسائل و مشکلات اصلی مراکز شهری از دیدگاه های مختلف را شناخت که از جمله مهمترین این مسائل باید به موارد زیر اشاره نمود.
1- تفاوت مرکز شهر با اطراف
مراکز شهری در الگوی شهرسازی قدیم بر پایه حرکت پیاده، مصالح و معماری سنتی استوار بود. در حالیکه بعدها با توسعه شهرها، مراکز بر پایه تولیدات بیشتر، گسترش شبکه های سواره، تغییر یافته اند که این وضع نوعی تفاوت ظاهر و ساختاری را میان بافت های مرکز شهر و اطراف آن پدید آورده و یکی از مشکلات و معضلات شهرسازی جدید در شهرهای بزرگ و قدیمی محسوب می شود.
2- اشباع کاربری ها در مرکز شهر
تجمع عوامل جذب سرمایه و فعالیت در مرکز شهر و اشغال کامل اراضی موجب شده تراکم و تمرکز شدیدی از انواع فعالیت ها در این قسمت از شهر ایجاد شود که این موضوع باعث به هم خوردگی نظام مالکیت و اجاره زمین، اشباع مرکز شهر از کاربری ها و بهره کشی از زمین شده است.
3- به هم خوردن تعادل جمعیت شب و روز
این عامل یعنی اختلاف جمعیتی شب و روز در مرکز شهر منجر به ایجاد فضاهایی غیر مفید و ضعیف شدن امنیت اجتماعی و سرزندگی در شهر می شود، که ناشی از تجمع بیش از حد کاربری ها در مرکز شهر است. این امر باعث شده در تعطیلی های همزمان مرکز شهر از جمعیت خالی شده و سرزندگی در شب رو به خاموشی و نیستی برود.
4- جا به جایی فعالیت های تجاری
با بررسی های انجام شده شاهد آن هستیم که معمولا با گذشت زمان صاحبان سرمایه های بزرگ و مراکز تجاری پیشرفته مایل اند از مراکز به نواحی جدید تجاری و خدماتی منتقل شوند و برعکس این قضیه خرده فروشان که از اهالی قدیم آن محل هستند میل دارند همین جا بمانند. بنابراین جاذبه های مراکز خرید در این منطقه کمتر شده و به جای ان فعالیت های تجاری بی اهمیت در اینجا بمانند. فرایند این اتفاق قابل تحقیق و بررسی است.
5- بافتهای فرسوده
کهنگی و قدیمی بودن بافت ها از یک طرف و بی علاقگی و مقاومت ساکنان برای نوسازی و بهسازی این بافت ها موجب شده مرکز شهر دچار فرسودگی و انهدام بافت ها شده و موجب گسترش ناامنی و فساد کالبدی به بافت های مجاور شود.
6- جابه جایی ساکنان و از بین رفتن تعلق خاطر
بسیاری از نواحی مرکز شهری قبلا محله معتبر شهر محسوب می شدند که به تدریج به نواحی فرسوده تبدیل گشته اند. مالکان و تجار برای سکونت به محل دیگری از شهر رفته و این موضوع باعث جدایی ارزش های محیطی وسکونتی شده است. علاوه بر این بسیاری از قشرهای ناسالم و سودجو مانند مهاجران بیکار و بی خانمان ها، قاچاق، تولید اجناس تقلبی و … به صورت مخفی در مرکز شهر متمرکز گشته و این جمعیت فاقد حس تعلق به مکان و محله بوده و فرسودگی در بافت مرکز شهر را منجر شده است.
7- مسائل و مشکلات ترافیکی
سطح حوزه های مرکزی شهرها با گذشت زمان و توسعه بیشتر موجب افزایش سفرهای روزانه به این محدوده ها را بیشتر کرده و اوضاع ترافیک محل پارک ها و شلوغی را وخیم تر کرده است. ضعف سیستم های حمل و نقل همگانی از دیگر مشکلات مراکز شهری محسوب می شود.
برنامه ریزی اعم از برنامه ریزی اقتصادی، اجتماعی، ترافیکی و فیزیکی در بخش مرکزی در سطوح مختلف شهری اعم از شهرهای بزرگ، متوسط و کوچک باید برای کارآمد ساختن بخش مرکزی، کاستن از مشکلات آن، تعیین جایگاه مناسب برای آن در فضای شهر، ادامه حیات اقتصادی و حفظ هویت اجتماعی، فرهنگی و تاریخی آن صورت بگیرد و نگرش برنامه ریزی شهری به بخش مرکزی باید چند وجهی و به دور از تک بعدی نگاه کردن مسائل آن باشد. این امر چه در راستای انتقال و یا نوسازی مرکز شهر، چه در راستای حفاظت و چه در پالایش آن، مستلزم شناخت قانونمندی ها و نیروهای حاکم و تاثیر گذار بر مرکز شهر و جهت دهی به این قانونمندی ها و نیروها در راستای کارآیی بخشیدن به آن است.
منابع:
مقاله « جایگاه مرکز شهر در نظریه های ساخت شهر و برنامه ریزی شهری» نویسنده: مهندس خدر فرج کرده
کتاب « مراکز شهری» نویسنده: دکتر مهشید قربانیان