دانستن اصطلاحات نقشه برداری به مهندسین و افراد مشغول در این حوزه کمک میکند تا درک درستی نسبت به فرآیندهای اجرایی کار داشته باشند. این اصطلاحات و لغات، پایه و اساس عمل اندازه گیری زمین که همان نقشه برداری است را تشکیل میدهند. افرادی که سالها در این حوزه کار میکنند، به خوبی میدانند که درک عمیق هر یک از این اصطلاحات، به معنای پیشرفت و کسب مهارت در دنیای جذاب نقشه برداری است. برای یک مهندس، دانستن اصطلاحات نقشه برداری یک ضرورت اجتنابناپذیر به حساب میآید؛ با ویکی ساختمون همراه باشید.
چنانچه قصد بازسازی و نوسازی ساختمان خود را دارید، درخواست خود را در بازسازی ساختمان کارگشا ثبت نمایید.
اصطلاحات نقشه برداری
براساس حروف الفبا، لغات پُر استفاده نقشه برداری را در زیر آوریدهایم:
الف
آزیموت (Azimuth): زاویه افقی اندازهگیری شده از صفحات نصفالنهار را آزیموت گویند.
آلیداد (Alidade): یکی از قسمتهای مهم دستگاه زاویهیاب یا تئودلیت است. آلیداد همچنین محور افقی تئودلیت نیز است. این قسمت حول محور اصلی یا محور قائم دستگاه چرخش میکند. با چرخش آلیداد، تلسکوپ نیز همراه آن در حول محور اصلی میچرخد.
ارتفاع (Altitude): زاویه عمودی بین دو صفحه افقی را گویند.
ب
بنچمارک (Bench Mark): یک شی دائمی، طبیعی یا مصنوعی است که یک نقطه مشخص شده دارد. این نقطه جهت تعیین ارتفاعات در روی زمین کاربرد دارد.
پ
پرگار بازودار (Beam Compass): ابزاری است که برای رسم دایرهها با شعاع طولانی استفاده میشود.
پایگاه داده کنترل نظرسنجی (SCDB): پایگاه داده کنترل نظرسنجی یک رکورد کامپیوتری از دادههای کنترل بررسی ژئودزیکی کوئینزلند است. شبکه ژئودزیکی یک چارچوب مرجع فضایی را برای همه نظرسنجیها فراهم میکند.
مطلب پیشنهادی: معرفی انواع دوربین نقشه برداری + کاربردهای هر یک از آنها
ت
تئودولیت (Theodolite): دستگاهی است که توسط نقشه بردار برای اندازه گیری زاویههای افقی و عمودی استفاده میشود.
تراز کروی یا دایرهای (Circular Level): قسمت بالای این تراز شیشهای بوده و شکل آن از نظر هندسی شبیه به عرقچین کروی است. در همان قسمت بالا و در وسط یک حباب با چند دایره سیاهرنگ با اختلاف شعاع تقریبی پنج میلیمتر حک شده اند تا بتوان محل تشکیل حباب و نیز میزان جابجایی آن را تشخیص داد.
خ
خط مبنا (Baseline): یک خط بررسی شده معمولا چندین کیلومتر طول دارد. با حداکثر دقت موجود در آن زمان تاسیس شده است. نظرسنجیها برای هماهنگی و همبستگی به خط مبنا مراجعه می کنند. خط پایه در طول شبکه مثلث بندی جمع می شود و به سایر خطوط پایه گسترش می یابد و کنترل یکپارچه بیشتری را فراهم می کند.
د
داده ژئوسنتریک (Geocentric Datum): دادهای که منشأ آن در مرکز جرم زمین است. بنابراین این داده میتواند در هر جای کره زمین مورد استفاده قرار گیرد و با همان داده در هر جای دیگر کره زمین سازگار باشد.
ر
راه دسترسی (Access Way): شاهراهی که در کل یا بخشی از حوزه یا طرح منطقه ایجاد شده است.
ژ
ژئودزی (Geodesy): یکی دیگر از اصطلاحات نقشه برداری ژئودزی است. این اصطلاح به معنای علم و محاسبات ریاضی برای شکل و اندازه زمین است.
س
سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS): ضبط فضایی دادهها، تجزیه و تحلیل و نمایش اطلاعات مرجع جغرافیایی است. GIS همچنین شامل رویهها، نرم افزار، سخت افزار، پرسنل عملیاتی و دادههای مکانی مرتبط با سیستم است.
سیستم موقعیت یابی جهانی (GPS): یک سیستم ناوبری ماهوارهای است که در ابتدا توسط وزارت دفاع ایالات متحده توسعه یافت. یک گیرنده GPS با اندازهگیری فاصله تا چهار ماهواره، موقعیت مکانی را محاسبه میکند. مدارهای جی پی اس در هر زمان به دور زمین میچرخند.
ش
شمال مغناطیسی (Magnetic North): جهت نقطهای روی سطح زمین به قطب مغناطیسی شمال را گویند. تفاوت بین شمال مغناطیسی و شمال واقعی به عنوان افت مغناطیسی شناخته میشود.
شاخص ترازیابی میر (Plate Level): شاخصهای مدرجی که در نقشه برداری و به ویژه در ترازیابی مورد استفاده قرار میگیرد. این وسیله اغلب از آلومینیوم ساخته میشود و طولی برابر با یک تا چهار متر دارد.
ع
عکاسی هوایی (Aerial Photography): عکاسی از بخشی از سطح زمین که توسط دوربینهای مخصوص گرفته میشود.
عرض جغرافیایی (Latitude): فاصله زاویهای در امتداد نصف النهار از استوا، شمال یا جنوب اندازه گیری میشود.
مطلب پیشنهادی: اصطلاحات ساخت و ساز که هر مهندس عمرانی باید بداند!
عرض جغرافیایی (Longitude): زاویهای از یک نصف النهار مرجع مانند گرینویچ که از شرق یا غرب اندازه گیری میشود.
ف
فشارسنج آنروئید (Aneroid Barometer): ابزاری که برای اندازه گیری فشار اتمسفر برای به دست آوردن ارتفاعات بالاتر از سطح دریا استفاده میشود. از آنجا که فشار جوی با ارتفاع از سطح دریا متفاوت است، ارتفاع را میتوان مستقیماً از مقیاس مورد نظر از روی فشارسنج خواند.
فاصله منحنی تراز (Contour Interval): تفاوت در ارتفاع بین خطوط مجاور که بر روی نقشه مشخص شده است.
فتوگرامتری (Photogrammetry): علم به دست آوردن اندازه گیریها و اطلاعات مربوط به زمین و محیط پیرامون توسط عکاسی را فتوگرامتری گویند.
فوتولیتوگرافی (Photolithography): فرآیند مورد استفاده در عملیات نیمه هادی که الگوی تصویری که بر روی ماسک نوری نگه داشته میشود را به سطح بستر صاف منتقل میکند. این اصول مشابه لیتوگرافی معمولی است.
ق
قطب نما (Compass): از اصطلاحات اصطلاحات نقشه برداری میتوان به قطب نما اشاره کرد. قطب نما دارای یک سوزن مغناطیسی محوری است که همیشه به شمال مغناطیسی اشاره میکند.
ک
کانتور (Contours): خطوطی که به نقاط مشابه ارتفاع متصل میشوند همانطور که در نقشه توپوگرافی نشان داده شده است. خطوط کانتور که نسبتاً نزدیک به هم هستند، منطقهای از سطح شیبدار را در سطح زمین ترسیم میکنند.
گ
گریتیکول (Graticule): شبکهای از خطوط عبور بر روی نقشه که نشان دهنده طول موازی بر نصف النهارهای جغرافیایی است.
گرید (Grid): گروهی از خطوط موازی که عمود بر گروه دیگری از خطوط موازی قرار گرفته و یک مجموعه از مربعها را تشکیل میدهد.
گونیای مساحی (Optical Square): وسیله ساده نوری است که به کمک آن میتوان زوایای قائم و زوایای 30، 45 و ۶۰ درجه را نسبت به امتداد مورد نظر بر روی زمین مشخص کرد.
چنانچه قصد عایق کاری ساختمان خود را درخواست خود را در کارکشا ثبت نمایید.
م
مرز سیار (Ambulatory Boundary): جایی است که یک توده آب (به عنوان مثال دریا یا رودخانه) مرز زمین را مشخص کند.
محدوده بندی (Cadastral): اصطلاحی لاتین است که به ثبت زمین اشاره دارد. کاداستر فرآیند تعیین و تعریف مالکیت زمین و مرزها است. نقشهای که زمینها تهیه میشود و نامگذاری مرتبط با آن را به تصویر میکشد، نقشه کاداستر گویند.
مبنا (Datum): نمایش ریاضی که متناسب با شکل کره زمین باشد. سیستمهای دقیق نقشه برداری و مختصات باید براساس یک داده تعیین شوند.
مختصات جغرافیایی (Geographical Coordinates): یک نقطه روی نقشه که به عنوان قرائت طول و عرض جغرافیایی آورده شده است. مقادیر به صورت درجه، دقیقه و ثانیه داده میشوند.
مقیاس نقشه (Map Scale): رابطه بین فاصله روی نقشه و فاصله مربوط به سطح زمین را گویند.
مارک (Mark): یک شی که برای تعیین یک «نقطه بررسی» استفاده میشود. مارک معمولاً با اصطلاحاتی مانند مارک مرجع، علامت آزیموت یا بنچمارک همراه است.
ن
نقشه نگاری (Cartography): هنر و علم تولید نقشه را گویند. نقشه نگاری شامل ایجاد پیش بینیها، طراحی، تدوین، تهیه و تولید نقشه است.
نمودار (Chart): نقشههای ناوبری عمدتاً برای دریانوردی، هوانوردی و نقشه برداری از کیهان استفاده میشود.
نصف النهار (Meridian): خط مستقیمی که قطب شمال و جنوب را به هم متصل کرده و نقاط طولی برابر را طی میکند.
نقشه توپوگرافی (Topographic Map): نمایشی دقیق از ویژگیهای هیدروگرافیک و پوشش گیاهی را نشان میدهد. این خصوصیات بر روی نقشه در یک طرحریزی مشخص و در مقیاس تعیین شده به تصویر کشیده شدهاند.
ه
هیدروگرافی (Hydrography): ویژگیهایی از جمله رودخانهها، نهرها، دریاچهها، باتلاقها و سایر ویژگیهای مربوط به آب را گویند.
کلام آخر
اصطلاحات نقشه برداری را در بالا معرفی کردیم. این اصطلاحات میتوانند در پیشرفت علمی و شغلی مهندسین رشته نقشه برداری تأثیرگذار باشند. بنابراین، مهم است لغات پرکاربرد این رشته مهندسی را فرا گرفته و در موقعیت مناسب از آن استفاده کرد.