آینده را با «خانه هایی به اندازه خودمان» بسازیم – بخش یک

با گذر زمان و رشد جمعیت و بلاخص رکود حاکم بر بازار مسکن شاهدیم که اتفاقاتی مانند متوقف شدن ساخت و ساز، کم شدن خرید و فروش و سرمایه‌گذاری در این بخش و از طرفی نبود سرمایه کافی در دست مردم برای خرید خانه، باعث شده‌اند که اکثر افراد به سمت خانه‌هایی کوچکتر کشیده شده‌ و خانه‌های بزرگ حیاط‌دار، با بهارخواب و پنج‌ دری و حوض، جای خود را به آپارتمان‌های نقلی، با اتاق‌های کوچک و هال و پذیرایی مشترک و آشپزخانه‌های اوپن بدهند. بنابراین در چنین شرایطی که بسیاری از مردم، استطاعت تأمین مسکن با مساحت متناسب با نیاز خود را ندارند، کوچک‌سازی مسکن می‌تواند دستیابی آنها به یک مسکن حداقلی را تسهیل کند. ولی باید توجه داشت که زندگی در این خانه‌های کوچک قوانین و آداب و رسوم خودش را دارد.


در این مقاله ابتدا به وضعیت تقاضا برای مسکن نگاهی داریم و تحولی به نام جنبش خانه‌های کوچک را به اختصار مرور می‌کنیم. سپس سیاست‌های دولت را بررسی می‌کنیم. در نهایت راهکار پیشنهادی تیم کارگشا با توجه به وقایع روز و آینده مسکن و ساخت و ساز را خواهیم خواند.

نگاهی به تغییرات و روند تقاضای مسکن در ایران

پس از جنگ تحمیلی و به ویژه در سال‌های اخیر، وضعیت اقتصادی ما ایرانیان دستخوش تغییرات مهمی بوده است. در این میان یکی از بسترهای سرمایه‌گذاری مردم علاوه بر طلا، ارز و در زمینه مسکن بوده است. یک باور سنتی و نانوشته در میان بسیاری از مردم رایج است که مانند نسخه‌ای شفابخش برای تمام دردها و بیماری‌ها دست به دست شده است! گاه واقعاً اثر کرده و گاه نتیجه معکوس آن، بلای جان مردم بوده است: خرید مسکن و داشتن مِلک برای از بین نرفتن ارزش سرمایه و حتی افزایش آن و تبدیل سرمایه به درآمد. این امر بدون اینکه در جایی مستند شده باشد یا مدرک و سندی پشتوانه آن باشد، سال‌ها به قوت خود باقی بوده است اما طبق نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 1395 توسط مرکز آمار ایران، رفته رفته از عطش خرید مسکن کاسته می‌شود.

طبق این آمار، در سال 1390 تعداد ایرانیانی که در ملک شخصی خود ساکن بودند با کاهش 5.2 میلیونی نسبت به سال 1385 به 62.7 میلیون نفر رسید. البته این رقم با کاهش 2.2 میلیونی تا سال 1395 همراه بود. علل و ریشه‌های این موضوع را در حیطه‌های مختلف باید جستجو شود. اما قدر مسلم این است که پس از سال‌های متوالی رکود بازار مسکن در ایران، رفته رفته این موضوع جذابیت گذشته خود را برای آنهایی که سرمایه و ماحصل سال‌ها تلاش و دوندگی خود را می‌خواهند به جایی مطمئن بسپارند، از دست می‌دهد.

در کمتر کشوری افراد با تخریب ساختمان و ساخت ساختمانی بلند مرتبه و تکرار این کار به سرمایه‌های میلیاردی دست پیدا می‌کنند. نتیجه این امر در تهران و شهرهای بزرگ ایران نیز به چشم می‌خورد و شاهد انبوهی از خانه‌های خالی و بدون سکنه در قسمت‌هایی از شهر (به‌عنوان نمونه، 18.9 درصد خانه‌های تهران در سال 1395)؛ و افراد زیادی که به سختی از پس اجاره منزل خود برمی‌آیند در تمام شهر پراکنده هستند، هستیم.

طبق آمار منتشر شده از سرشماری نفوس و مسکن سال 1395، بیشترین خانواده‌های شهری را خانواده‌های سه نفره و پس از آن با اختلافی اندک خانواده‌های چهار نفره (به ترتیب 28.5 و 27.6 میلیون نفر از کل جمعیت 79.9 میلیون نفری کشور) تشکیل می‌دهند. با توجه به این موضوع می‌توان گفت تقریباً نیمی از خانواده‌های شهرنشین، نیازمند خانه‌هایی مناسب سه یا چهار نفره هستند. به موازات این پدیده، شاهدیم که تعداد خانواده‌های 5 نفره در ایران طی سال‌های 1385 تا 1395 تقریباً نصف شده است. پس خانه‌هایی که مناسب خانواده 5 نفره ساخته می‌شوند، هر چند هنوز بخش قابل توجهی از ساخت و ساز را در دست دارند، اما روز به روز بیشتر بازار خود را از دست داده‌اند.


یکی از علائم مهم در تأیید این تغییر سراسری، افزایش روز افزون تقاضا برای خرید خانه‌هایی با متراژ کمتر است. در سال 1395 طی سرشماری نفوس و مسکن مشخص شد افرادی که در خانه‌های زیر 100 متر زندگی می‌کنند، از 64.6 درصد در سال 1390 به 66 درصد رسیده است. در بازار اجاره و رهن نیز همین روند مشاهده می‌شود.

 هم‌زمان با این تقاضای فزاینده، و این حقیقت که جمعیت خانواده‌ها به‌خصوص در شهرها رو به کاهش است؛ مشکلات زندگی در خانه‌های کوچک نیز دیگر به شکل گذشته نخواهد بود. امروزه خانواده‌های سه نفره بسیاری را می‌شناسیم که بیش از نیمی از روز را در محل کار، مدرسه یا دانشگاه، و غیره می‌گذرانند و زمان استفاده‌شان از خانه‌ای که دارند، بسیار محدودتر از گذشته شده و می‌شود. آمار روز افزون طلاق و افزایش میل جوانان و نوجوانان به داشتن زندگی مستقل بدون اینکه ازدواج کرده باشند، دو پدیده دیگر در کشور ما هستند که بر گرایش فزاینده به خرید یا اجاره خانه‌های کوچک اثر غیر قابل انکاری دارند.

خانه کوچک

در زمینه ساخت و ساز، شهرسازی و مسکن تحولات شگرفی را ایجاد کرده اند. در تمام کشورهای دنیا، «خانه کوچک» مفهومی است که در اعتراض به ساخت و ساز روز افزون خانه‌های بزرگ مطرح کرده است. جنبش خانه کوچک به دنبال  نشان دادن اهمیت ساده‌ زیستی برای گروه‌های گوناگون مانند فعالان محیط زیست و مینیمالیست‌ها به‌وجود آمد. آنها معتقدند مزایای خانه‌های بزرگ، مانند احساس قدرت و هر مزیت دیگری که ممکن است به‌ همراه داشته باشند، نسبت به آسیب‌ها،‌ آثار منفی و جنبه‌های مخرب آنها اندک هستند. خانه‌هایی که این جنبش با ساخت و سازشان مخالفت می‌کند، چنان وسیع هستند که گاه ممکن است مهمان‌ها در میان اتاق‌های آنها گم شوند. (در بخش بعدی این مقاله به تفصیل درباره مزایا و معایب هر یک از این دو نوع خانه توضیح داده خواهد شد.)


کوچکی و بزرگی یک خانه بستگی زیادی به تعداد سکنه آن و مقدار وسایل مورد نیاز موجود در آن دارد. یک خانه کوچک ممکن است برای بعضی خانواده‌ها بسیار خفه باشد و هیچیک از مزایای آن را تجربه نکنند و برای برخی کاملاً مناسب و راحت باشد. با ارائه یک مثال، نسبی بودن مفهوم «خانه کوچک» را بیشتر می‌شکافیم: فرض کنید خانواده‌ای چهار نفره در یک خانه هفتاد متری زندگی کنند که شامل یک سالمند، دو میانسال و یک جوان دانشجو باشند. از آنجائیکه این افراد همگی بزرگسال هستند و فعالیت و جابجایی چندانی در منزل ندارند، امکان اینکه در این خانه کاملاً احساس راحتی کنند فراهم است.

اما در همین خانه اگر خانواده 5 نفره دیگری زندگی کنند که شامل یک کودک، یک نوجوان و پدر و مادری نسبتاً جوان داشته باشند، شاید در یک خانه کوچک احساس خوبی نداشته باشند و معتقد باشند خانه کوچک علاوه بر فشار بر حریم شخصی افراد، موجب این احساس می‌شود که در این محیط، تنگنا و عدم آزادی عمل وجود دارد.
پس می‌توان گفت در تمام مواردی که صحبت از خانه کوچک است، تنها متراژ پایین و مساحت کم مطرح نیست، بلکه «به اندازه» بودن و «کافی» بودن است که حرف اول را می‌زند. هر خانه‌ای، حتی با متراژ کم، باید پاسخگوی نیازهای افراد باشد (اینکه خانه‌های بزرگ از برآورده ساختن نیازها فرا رفته و مسائل دیگری را برای ساکنینشان به همراه دارند، در بخش بعدی این مقاله با جزئیات بیشتری بررسی خواهد شد).
حال که وضعیت تقاضا برای مسکن و نیز مفهوم خانه کوچک به‌صورت خلاصه مرور شد، این سؤال مطرح است که با توجه به تغییرات و روند فوق، آیا ساخت خانه‌ها نیز تغییری کرده است؟ آیا به موازات تغییر رویکرد مصرف‌کنندگان مسکن، دولت و سازندگان مسکن نیز بر همان اندازه در شیوه‌ها، اصول، استراتژی‌ها، دیدگاه‌ها و حتی راهکارهای پیش‌برنده در هنگام چالش‌ها، تجدید نظر کرده‌اند؟

سیاست دولت

بزرگان بازار مسکن و تولیدکنندگان و صاحبان صنایع وابسته آن، چه بخواهند و چه نخواهند، خانه‌های آینده را باید کوچک‌تر از خانه‌های امروز بسازند. جنبش جهانی خانه‌های کوچک، دیر یا زود به ایران نیز می‌رسد و همه چیز را دستخوش تحول قرار خواهد داد. پس آیا بهتر نیست که از پیش برای این تحول آماده باشیم؟
خوشبختانه دولت از سال 1393 به اقداماتی مثبت در این زمینه دست زده است. «حمایت از کوچک‌سازی و اصلاح الگوی مصرف مسکن» یکی از برنامه‌های عملیاتی اقتصاد مقاومتی وزارت راه و شهرسازی است که در سال 1393 در شورای اقتصاد مصوب و به دنبال آن، این وزارتخانه موظف به پیگیری سیاست «کوچک‌سازی مسکن» شد. در سال 1395 نیز مجلس شورای اسلامی کوچک‌سازی مسکن را الزامی اعلام کرد. بر این اساس در فروردین 1394 از سوی حامد مظاهریان، معاونت امور مسکن وزیر راه و شهرسازی، اعلام شد که ساخت‌وسازها باید به سمت کوچک‌سازی بروند. وی با اشاره به رتبه سوم ایران از لحاظ میانگین متراژ گفت: «در حال حاضر میانگین متراژ مسکن در کشور بیش از 100 متر است و تقریباً بعد از امریکا و کانادا از این جنبه سومین کشور دنیاست و ساخت‌وسازها باید به سمت کوچک‌سازی برود.»


همانطور که گفته شد، در کنار سیاست‌های دولت، رویکرد مردم نسبت به خانه‌های کوچک اهمیت بسیاری دارد. تا همین امروز واحدهای مسکونی زیادی توسط دولت ساخته شده‌اند که بعضی از جمله مسکن مهر به داشتن کیفیت حداقل و استقبال ضعیف مردم، معروف هستند. مطالعات متعددی این واقعیت را اثبات کرده است که در ساخت خانه‌های کوچک در قالب پروژه مسکن مهر، شاخص‌های اصلی مرتبط با کیفیت خانه (ابعاد اقتصادی، فرهنگی، زیست‌محیطی، و غیره) فراموش شده‌اند. به‌عنوان مثال میزان تطابق مسکن مهر زنجان با تمام این شاخص‌ها، زیر حد متوسط است.

تمرکز بر ساخت و سازهای کوچک‌ محور موجب شده که دیگر خانه‌هایی از قبیل مسکن مهر، نه‌تنها دلنشینی یک خانه را ندارند، بلکه حتی در بدیهیاتی مثل ایمنی ضعیف هستند. این خانه‌ها می‌توانستند کوچک و لطیف باشند؛ در حالی‌که کوچک هستند ولی لطیف نیستند پس روح معماری در آنها زنده نیست. در مجموع باید گفت، معماری و دکوراسیون داخلی،  انسان‌ها را شکل می‌دهد و تربیت می‌کند بدون اینکه خود انسان‌ها این موضوع را بفهمند.


اگر به مسئله طراحی اصولی فضاهای داخلی و مبلمان مورد نیاز افراد ساکن در آنها  با توجه به فرهنگ حاکم بر زندگی ایرانی، توجه و برای آن چاره‌اندیشی نشود، آینده مطلوبی پیش رو نخواهد بود. در اینجا اصرار مردم بر کیفیت خانه است که می‌تواند مانع تکرار اشتباه‌ها و تجربه‌های تلخی مانند مسکن مهر شود.

آینده را با «خانه هایی به اندازه خودمان» بسازیم – بخش دو

آنگونه که در بخش قبل مطرح شد، خانه های مطلوب برای ایرانیان روز به روز کوچک تر می شوند. این روند بر آینده صنعت ساختمان تأثیری غیرقابل انکار خواهد داشت و همین امر گرایش به داشتن خانه های کوچک را تقویت خواهد کرد. در همین راستا، در بخش حاضر به تعریف و ارائه توضیحاتی درباره خانه های کوچک خواهیم پرداخت. همچنین مزایای این خانه ها و جزئیاتی کاربردی از آنها را نیز در این بخش می خوانید.

بنا به آنچه که آمار و سرشماری‌ها می‌گویند، تغییرات عمده‌ای در وضعیت مسکن آینده در دنیا و البته در کشور ما رخ خواهند داد. کارگشا نیز همواره مانند شما به تحلیل شرایط موجود می‌پردازد و اگر پیچیدگی یا مسئله‌ای در شرایط پیش روی جامعه وجود داشته باشد، به ارائه راهکارهای آینده‌نگرانه در مورد آنها می‌پردازد. در بحث «خانه‌های کوچک» که نیاز به آنها در بخش قبل به تفصیل بررسی شد نیز همین رویکرد وجود دارد.
در بخش قبل آمار و نتایج آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال 1395 را بررسی کردیم و دیدیم که گرایش به داشتن خانه‌هایی با مساحت کمتر در ایران، رو به رشد است. از سوی دیگر جمعیت ما تا چند دهه دیگر با اکثریت سالمند روبه‌رو خواهد بود که نیازها و توانمندی‌های متفاوتی با ترکیب جمعیتی فعلی دارد. در ادامه به مفهوم «خانه کوچک»‌ اشاره کردیم و توضیح دادیم نزدیک‌ترین مدل به «خانه کوچک» که در خاطره جمعی ایرانیان وجود دارد «مسکن مهر»‌ است.

درحالی که مسکن مهر، فاصله زیادی با آنچه که تمام دنیا به عنوان خانه کوچک می‌شناسید، دارد. برای اینکه این تفاوت را بهتر درک کنید، در بخش حاضر به‌صورت جزئی خانه کوچک را بررسی می‌کنیم و مشخص می‌کنیم با داشتن یک خانه کوچک صاحب چه مزایا و فرصت‌هایی خواهید شد.

جنبش خانه‌های کوچک

همانطور که در بخش قبل اشاره شد، در دنیای امروز جنبشی به نام جنبش خانه‌های کوچک (small house movement) به‌وجود آمده است که هم جنبه معماری و هم اجتماعی دارد و مبنای آن ساده‌زیستی و زندگی در خانه‌های کوچک است. در حال حاضر هیچ تعریف ثابت و دقیقی برای اینکه خانه کوچک دقیقاً چیست، وجود ندارد. اما معمولاً در اغلب کشورها، به مکانی مسکونی که زیر 46 متر مربع مساحت داشته باشد، اصطلاحا خانه کوچک گفته می‌شود. جنبش خانه‌های کوچک برای بهینه‌سازی و مصرف صحیح از نظر اقتصادی، هماهنگی با محیط زیست، مشارکت در تجارب اجتماعی و ترک باورهای مصرف‌گرایانه فعالیت می‌کند.

برای بررسی ریشه‌های نیاز به خانه‌های کوچک، بد نیست ابتدا بررسی کنیم مردم چرا خانه‌های بزرگ می‌خرند. طبق پرسشگری‌های متعدد صورت گرفته این پاسخ‌ها و دلایل جمع‌آوری شدند:
– زیرا خانه‌های کوچک قبلی خود را می‌توانند «عریض و طویل‌تر» کنند.
– در محل کارشان ارتقاء شغلی یافته‌اند یا پاداشی به آنها تعلق گرفته است.
– متقاعد شده‌اند که از عهده قیمت و هزینه‌های بعدی آن برمی‌آیند (این مدل متقاعد سازی معمولاً کار مشاورین املاک و بنگاه‌ها است).
– امیدوارند دیگران را تحت تأثیر قرار بدهند.
– فکر می‌کنند خانه بزرگ تنها جای ممکن برای تحقق رؤیاهایشان است.
و البته یک دلیل دیگر: کسی به افرادی که در فکر یک خانه بزرگ هستند، نمی‌گوید دست نگه دارند و از این کار منصرف شوند. پس این وسوسه همیشه در ذهن آنها زمزمه می‌شود: «هر چقدر می‌توانی بزرگ‌تر بخر».

در بخش قبلی این مقاله، بررسی کلی‌نگر بر علل تمایل بیشتر مردم به کم شدن مساحت خانه‌ها به‌خصوص در کشور خود را توضیح دادیم. اما آنچه که مصرف‌کنندگان خانه‌های کوچک، به‌عنوان دلیل تمایلشان به کاهش متراژ بیان می‌کنند چیست؟ گفته‌ها و نظرات آنان را می‌توان در دسته‌های زیر جای داد:

1. نگهداری از خانه کوچک راحت‌تر است.

خانه بزرگ‌تر به معنی فضاهای وسیع تر و در نتیجه اندازه آسیب‌های وارده بیشتر است. تعمیر قیرگونی یا شیروانی سقف ساختمان یک خانه کوچک، بسیار کم‌هزینه‌تر از خانه‌های بزرگ انجام می‌گیرد. غیر از تعمیرات و نگهداری‌های ضروری، بسیاری از موارد تعمیر و نگهداری منزل را در صورتیکه قیمت پایین‌ترین داشته باشند مشتاقانه‌تر انجام می‌دهیم. اما در کنار این موارد، مقدار وسایل و تجهیزات مختلف در یک خانه بزرگ بیشتر است. به همین دلیل است که وقتی از ساکنین یک خانه بزرگ می‌پرسیم چقدر در سال برای نگهداری،‌ به روز ماندن و تعمیرات وسایل خرج می‌کنید، عددی بسیار متفاوت نسبت به ساکنین خانه‌های کوچک اعلام می‌کنند.

2. زمان و انرژی لازم برای تمیز کردن و نگهداری خانه کوچک، کمتر است.

به همین دلیل است که صاحبان خانه‌های کوچک نه‌تنها روی وقت آزاد بیشتری در شبانه‌روز برای فعالیت‌های دلخواهشان حساب باز می‌کنند، بلکه می‌توانند برای خود روی صرفه‌جویی‌های مشخصی در طول سال برنامه‌ریزی کنند و در نتیجه پایان هر سال پول بیشتری در حسابشان باقی می‌ماند.

3. هر چه خانه کوچک‌تر باشد ارزان‌تر است.

یک خانه کوچک را راحت‌تر می‌خرید زیرا قیمت پایین‌تری دارد. حتی اجاره کردن آن نیز برای عده زیادی امکانپذیر است. اما یکی از برگ برنده‌های خانه‌های کوچک هر شهر، سهولت فروش و اجاره دادن آنها است. به این ترتیب صاحبخانه‌ها زمان زیادی را در دفاتر مشاور املاک نمی‌گذرانند.

4. خرج‌ها و ریسک خرید یک خانه کوچک کمتر است.

از جمله این خرج‌ها، آب و برق و سوخت (معمولاً گاز) می‌باشند. خانه‌های بزرگ و سالن‌های پذیرایی آنها که معمولاً سقف‌های بلند دارند معمولاً بسیار باشکوه و زیبا هستند، اما بسیاری از افراد همیشه در عمق لذت از این شکوه و زیبایی، حداقلی از نگرانی را بابت هزینه‌های گرم یا خنک نگه داشتن و نیز روشنایی این فضا و دیگر هزینه‌هایی از این قبیل دارند. خانه‌های کوچک که معمولاً در آنها خبری از این نگرانی‌ها نیست، تضمینی هستند برای قبض‌هایی با اعداد و ارقام اندک و قابل پرداخت، پشت در خانه شما.

از سوی دیگر بعضی خرج‌ها مانند عوارض سالانه، مجوزهای ساخت یا تعمیر و مواردی که به مساحت خانه‌ها مرتبط هستند؛ هر چند به تنهایی هزینه چندانی به صاحب‌خانه تحمیل نمی‌کنند اما در مجموع در یک خانه کوچک و یک خانه بزرگ تفاوت زیادی خواهند داشت.

5. آرامش ذهنی بیشتر

خانه‌دار شدن گاه به قیمت وسط گذاشتن کل دارایی‌تان تمام می‌شود. ضمناً به‌طور کلی هر چقدر دارایی بیشتری داشته باشیم، ذهن ما بیشتر درگیر خواهد بود. برای هر گوشه از خانه باید هم حواسمان به نگهداری و تعمیرات باشد، هم مرتب و آماده استفاده بودن وسایل، و هم دکوراسیون و چیدمان آن بخش. وقتی نوبت به تغییر دکور برسد، این کار در خانه‌های بزرگ سخت‌تر و زمان‌بر تر از خانه‌های کوچک خواهد بود.

مهمانی‌دادن در خانه‌های بزرگ نیز مشکلات خاص خود را دارد. هر چند حضور تعداد زیادی مهمان در یک خانه کوچک با دردسرهایی ممکن است همراه باشد؛ ولی در خانه‌های بزرگ، همیشه بعد و قبل از مهمانی صاحبخانه و احتمالاً یکی دو نفر برای کمک، در حال فعالیت بسیار از سویی به سوی دیگر هستند تا همه قسمت‌های خانه مرتب باشند، و تمام افراد و مهمان‌ها احساس خوبی داشته باشند.

6. کمترین اثر بر محیط زیست

وقتی در کشورهای متعددی در سراسر جهان از جمله آمریکا جنبش خانه‌های کوچک فراگیر شد، یکی از انگیزه‌های مشترک میان بسیاری از شهروندان و افرادی که متقاضی خانه‌های کوچک و یا کوچک‌سازی و ساده‌سازی دکور و منزل خود بودند؛ بحث‌های مرتبط با حفظ محیط زیست بود.

هر آنچه موجب شود شما فرآیند خانه‌سازی را از تهیه مقدمات، سفت‌کاری، نازک‌کاری ساختمان گرفته تا مراحل آماده‌سازی و تحویل خانه همراه با کمترین آسیب و به‌طور کلی کمترین اثر بر محیط اطراف انجام دهید، مورد استقبال جنبش خانه‌های کوچک است. از آنجائیکه مواردی مانند مصرف انرژی، فرآیند پی‌ریزی و فونداسیون،‌ تعمیرات، نگهداری خانه و غیره همگی در مورد خانه‌های بزرگ آسیب‌های بیشتری در محیط اطراف دارد، به‌طور کلی این خانه‌ها چندان دوستدار محیط زیست محسوب نمی‌شوند.

7. وقت آزاد و فعالیت‌های بیرون از خانه بیشتر است.

در خانه‌های کوچک زمان کمتری برای امور منزل صرف می‌شود. حتی اگر فرض کنیم افراد ساکن خانه‌های بزرگ کسی را استخدام کرده باشند که در کارهای خانه و امور منزل کمک کند، باز هم مدیریت فعالیت‌های این فرد یک کار زمان‌بر است که بخش قابل توجهی از وقت را به خود اختصاص می‌دهد. به همین دلیل زمان آزاد افرادی که خانه بزرگ دارند، در شرایط مشابه نسبت به افرادی که خانه کوچک دارند کمتر است.

یکی از شاخص‌ترین نمودهای این امر را می‌توان در فعالیت‌های بیرون از منزل مشاهده کرد. بسیاری از افرادی که در خانه‌های کوچک زندگی می‌کنند به دلایلی از جمله اینکه روابطشان با همسایگان بهتر است،‌ فضای خانه آنقدر بزرگ نیست که بتوانند به راحتی برخی فعالیت‌ها را داخل آن انجام داد و نیز به این دلیل که وقت آزاد بیشتری دارند؛ تمایل بیشتری به اینکه از خانه بیرون بروند نشان می‌دهند.

8. نزدیکی و صمیمیت بیشتر اعضای خانواده

به‌طور کلی خانه‌های کوچک عاملی سازنده در روابط اجتماعی افراد محسوب می‌شوند. منزوی‌تر بودن افراد خانواده، به‌خصوص در مواردی که بچه‌ها از همان ابتدا اتاق‌های جداگانه دارند، در خانواده‌هایی که خانه‌شان بزرگ است مشهود می‌باشد. کنار هم بودن اعضای خانواده در خانه‌های کوچک، ظاهراً فیزیکی است اما در واقع اثر بسیار زیادی بر ارتباط افراد به‌خصوص خواهر و برادرها در سنین بالاتر و بزرگسالی دارد. همین امر می‌تواند پشتوانه‌ای قوی برای اعتماد به نفس بالاتر آنها در مواجهه با عموم افراد جامعه به حساب آید.

9. خانه‌های کوچک‌تر، هوشمندتر هستند.

دلایل مختلفی برای این پدیده وجود دارند. خانه‌های کوچک ما را وادار می‌کنند تا به فضاهای محل زندگی‌مان و تمام گوشه‌ها و کنج‌های آن با دید متفاوتی توجه کنیم. دقیق‌تر بدانیم چه وسایلی داریم، کدام‌ها ضروری هستند و کدام غیر ضروری. کدام‌ها باید دم دست باشند و کدام‌ها دیر به دیر استفاده می‌شوند. معمولاً برای هیچکس سخت نیست که خانه‌اش را با انواع و اقسام چیزها و وسایل پر کند ولی اگر قبل از این کار، مثل افرادی که در خانه‌های کوچک زندگی می‌کنند به مفهوم فضا و وسایلی که قرار است در فضاهای مختلف قرار گرفته و استفاده شوند فکر کنیم، احتمالاً دیگر کمدها، گنجه‌ها‌ و گوشه‌های مختلف خانه را پر نمی‌کنیم.

10. تزئینات و تجملات کمتر، طراحی بهتر.

در خانه‌های کوچک، طراحی قوی یک اجبار است. همانطور که افراد در این خانه‌ها بیشتر مراقبند تا وسایل و خرده‌ریزهای اضافه و بدون استفاده جمع نشوند و از تمام فضاهای خالی حداکثر استفاده ممکن بشود، ساکنین خانه‌های کوچک به طراحی داخلی خانه نیز توجه و دقت بسیاری دارند. محدودیت‌های فضا و وسایل، چالشی جنجالی برای طراحان است تا طرح‌های هوشمندی ارائه دهند که نوآورانه و خلاق باشند. نمونه‌ها و مثال‌های اینگونه طراحی آنقدر متنوع و فراوانند که بحث‌های مفصلی درباره طراحی ویژه فضاهای کوچک (که ادامه‌ای بر طراحی برای کابین‌های کوچک مثل آنچه در قطارها و هواپیماها می‌بینیم می‌باشد) وجود دارند و کارگشا نیز به آنها خواهد پرداخت.

11. بازار بهتر برای فروش منزل.

ناگفته پیداست افرادی که استطاعت خرید یک خانه کوچک را داشته باشند درصد بیشتری از جامعه را نسبت به افرادی که می‌توانند خانه‌هایی با متراژ بالا را نیز خریداری کنند، تشکیل می‌دهند. به همین دلیل احتمال اینکه برای یک خانه کوچک مشتری پیدا شود و به فروش برسد بیشتر است. اگر خانه کوچک بخرید، نگرانی کمتری از اینکه فروش آن سریع اتفاق می‌افتد و به قیمت مطلوبتان فروخته می‌شود، خواهید داشت.

12. مبلمانی که باید خریداری شود کمتر است.

متاسفانه بسیاری از خانواده‌ها در تشخیص فضای لازم برای بازی و زندگی فرزند یا فرزندانشان دچار یک اشتباه بزرگ می‌شوند. درست است که افراد از سن کودکی تا سال‌ها نوجوانی به فضای بیشتری برای زندگی راحت نیاز پیدا می‌کنند، اما این وسعت اگر از حد بهینه خود بیشتر شود، تبعاتی مثل کمرنگ شدن روابط با والدین و خواهر یا برادر و نیز افسردگی را در پی خواهد داشت.

13. روابط قوی‌تر با همسایگان

یکی از مشکلات رایج در محله‌هایی که تعداد خانه‌هایشان در هر کوچه کم است، بی‌خبری افراد از یکدیگر و از وقایع محله است. در این محله‌ها فاصله خانه‌ها از هم زیاد و تعداد افراد ساکن یک کوچه کم می‌باشد. همین امر موجب می‌شود روابط کمرنگ‌تر و ضعیف‌تر باشد. هر چند این مورد بر کمتر بودن اختلافات همسایگان و مسائل منفی میان اهالی یک محله نیز اثر دارد اما به‌طور کلی افراد در سیستم‌های اجتماعی پیچیده‌تر، روابط اجتماعی را به‌صورت قوی‌تری یاد می‌گیرند و رشد بیشتری خواهند داشت.

خروج از نسخه موبایل