آغاز شکل گیری خانه و آشپزخانه ی مدرن

خانه، ماشین، زندگی جمله معروف لوکوریوزیه  که نگاه به خانه را از یک نگاه سنتی به سمت نگاه صنعتی چرخاند و انقلابی را در هنر معماری رقم زد که بعدها به صنعت ساختمان شهرت یافت و چندین دهه، معماری جهان را تحت تاثیر افکار مدرن و پراگماتیسم خود قرار داد.

ماهیت صنعت، تکرار در بی نهایت است. یا به تعبیری می توان گفت: «معماری در جدول ضرب تکرار می شود.» همان چیزی که لوکوربوزیه را شیفته خود کرد و افکار معماری او را شکل داد و این افکار در ساخت خانه که یکی از کاربری های بی نهایت قابل تکرار است به منصه ظهور رسید.

این تغییر نگاه به ساختمان، خانه و هربنای دیگری در معماری مدرن باعث اتخاذ تصمیم صنعتی سازی در تولید ساختمان شد. رویکردی که تاثیرات شگرفی را به دنبال داشت تا جایی که کتابی به نام نویفرت را به جامعه معماری معرفی نمود. کتابی که ابعاد و اندازه های لازم برای ساخت یک بنا را به زعم خود با جزئیات کافی بیان می نمود. بی آنکه به مقیاس انسانی در ابعاد جهانی نگاهی واقعی داشته باشد. «نگاهی که فرهنگ، هنر، بوم، اقلیم و تناسبات ژنتیکی انسان ها را مد نظر قرار دهد.» حال این کتاب، مرجعی برای طراحی در جامعه معماری شد و خانه و فضاهای آن براساس این مرجع تک بعُدی طراحی و اجرا گردید. اما قبل تر باید دانست که خانه از چه فضاهایی تشکیل می شود تا بعدتر بتوان در مورد خانه صحبت کرد.

 هرخانه ای برای زیستن نیاز به تفکیک فضایی دارد و این تفکیک فضایی از تامین حداقل نیازهای انسانی شروع و تا ایده آل ها ادامه می یابد. یکی از این فضاهای پرکاربرد درخانه، آشپزخانه است. این فضا بعد از ظهور معماری مدرن دچار تغییرات فراوانی شد. من، شما و هر آن کسی که در خانه زندگی می کند، می داند خانه با آشپزخانه پیوندی ناگسستنی دارد و بهتر است بگوییم خانه با آشپزخانه عجین شده و آشپزخانه قلب یک خانه است.

ما در اینجا به فضای آشپزخانه از دریچه معماری مدرن نگاه می کنیم. «معماری مدرن آشپزخانه را از یک فضای کم اهمیت سنتی به سمت فضای پر اهمیت هدایت نمود.» آشپزخانه ای که روزی از هر نظر در نامحرمیت خاصی قرار داشت تبدیل به محرمی در تمام ابعاد خود شد. یعنی آشپزخانه ای که از نظر دید و سایر حواس انسانی (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لامسه) دور از فضاهای دیگر بنا می شد، تغییر رویه داد و کم کم آزادی ارتباط و نفوذ خود را در سایر فضاها آغاز نمود.

آشپزخانه نه فقط کاربر خود، بلکه حواس سایر کاربران خانه را هم با خود درگیر نمود. بوییدن، دیدن، چشیدن و شنیدن صدای ظروفی را که بر روی هم می لغزند، ادویه جاتی که در فضاها رها می شوند و صدای قطره های آبی که سکوت خلوت خانه را می شکنند، نشان می دهند هنوز قلب خانه در حال تپیدن است.

این چنین تعریفی از آشپزخانه در معماری مدرن مد نظر قرار گرفته بود. اما آنچه روی داد، به گونه ای دیگر شد. آشپزخانه براساس استانداردهای کتاب نویفرت شکل گرفت، همه جا ابعاد و اندازه ها و جزئیات اجرائی یکسان شد، ابعاد کابینت، سینک، اجاق پخت و پز و حتی تهویه و پنجره های رو به فضای آزاد هم از این استثمار «استاندارد» در امان نماندند. بی آنکه به این نکته توجه شود که هر آشپزخانه ساختارش متفاوت است. نوع طبخ غذا، نوع سرو آن و کاربران آن براساس ذائقه و سلیقه متفاوت اند و فضای هرآشپزخانه باید براساس ساختار ذهنی و عینی کاربران آن طراحی شود. نکته ای که مورد غفلت جامعه معماری بود، نبود نگاه هنری به معماری و انگاره نگاری به معماری با رویکرد صرف صنعتی شدن بود.

نـگاه صرف صنعتی به سـاخـتمان و اخص آن آشـپزخـانه، دهه ها هنـر را از فضای آشپزخانه دور کرد. به گونه ای که سال های متمادی تکرار فرم ها، جزئیات، ابعاد و اندازه ها و لوازم یک شکل آشپزخانه سلطه خود را در فضای آن ادامه داد. تا اینکه معماران درک کردند که صنعت باید در هنــر ذوب شود نه هنــر در صـنعت.

خروج از نسخه موبایل