طراحی فضای سبز شهری با گیاهان شفابخش، صاحبان رنگ و بو و زیبایی

حواس پنجگانه یک فرد می تواند مولفه های شفابخشی در طراحی منظر را موجب شود. یکی از عناصر اصلی و موثر در منظر شفابخش، کاشت گیاهان شفابخش در محل تردد عابران است. کاشت این گیاهان تنها به دلیل ظاهر زیبایشان و تاثیر بر حس بینایی نیست بلکه عطر آنها، جنس و مزه آنها نیز برای انسان ها آرامش همراه با شادی و مسرت بوجود می آورد. در این مطلب به طور کامل توضیح می دهیم که طراحی منظر با رعایت حواس پنج گانه چگونه باید باشد.

در این مطلب می خوانیم:

حواس پنج گانه برای درک بهتر فضای شهری

گیاهان محرک چشایی

گیاهان محرک شنوایی

گیاهان محرک بینایی

جمع بندی

ارتباط انسان به مدد حواس پنج‌گانه با محیط و منظر فرصتی برای تجربه فراهم می‌کند، در طبیعت نیز حواس وی بکار گرفته می‌شود اما در مناظر شفابخش به صورت هدفمند حواس انتظام پیدا می‌کند. محورهای مناظر شفابخش حس یا حس‌هایی از مخاطب را بیدار کرده و درنهایت در کنار هم حواس پنج‌گانه را به تعادل می‌رساند.
در واقع «منظر باید محیط‌ هایی انگیزاننده و تهییج‌ کننده باشند چه از جنبه ذهنی و چه فیزیکی و می‌ توانند به منظور در اختیار نهادن تجربه‌های غنی احساسی طراحی شوند. به نظر می‌رسد در این میان «حس بینایی» نقش غالب را به عهده داشته باشد، اما گاه تمام آنچه که بدان نیاز دارید آن است که چشم‌های خود را برای چند لحظه بر هم بگذارید و اجازه دهید حواس درونی‌تان بیدار شوند و حس تحسین جدید و پیش‌بینی ناشده‌ای از منظر در شما پدید آورند، حسی که هیچ‌وقت از آن آگاه نبوده‌اید».

در همین زمینه بخوانید: شفابخشی در طراحی منظر پیاده رو ها

پنج گونه حس وجود دارند که می‌توانند در یک مجموعه تحریک بشوند. تمام یا بعضی از این حواس، ممکن است به عنوان تأکید اصلی، و نکته کانونی در طراحی منظور نظر قرار بگیرند: بویایی، بساوایی، چشایی، شنوایی و بینایی.

حواس پنج گانه برای درک بهتر فضای شهری

زیبایی شناسان و فیلسوفان حواس را به دو قسمت تقسیم می کنند: آنهایی که با فواصل دور سروکار دارند و آنهایی که برای فواصل نزدیک مورد استفاده قرار می گیرند.
در بینایی، شکل، بافت، رنگ، تراکم نور و حرکت همواره با جنبه هایی از ابعاد فضایی مانند فاصله و عمق تشخیص داده ‏می شوند. بینایی حس مهمی است که انسان به صورتی تکاملی نسبت به آن سازگاری حاصل کرده ‏است. حس بینایی علاوه بر آنکه برای به تصویر کشیدن محیط اطراف به کار می رود، از راههای عمده تفکر و استفاده از چشم ذهن برای به تصویر کشیدن ایده های خلاق نیز است.

درباره اهمیت نورپردازی در طراحی منظر شهری بیشتر بخوانید.

در شنوایی از انرژی امواج صوتی استفاده می شود و درک ما از آن به صورت صدا یا الگوهای مشخصی از زیر و بمی صدا، نظم، ریتم، ضرب آهنگ و طنین (کیفیت یا مشخصه صدا) است و مانند صدای آب جاری یا صدای فردی که می شنویم، می تواند الگویی منحصر به فرد باشد. فاصله داربودن گوش ها از هم این امکان را به ما می دهد که صداها را به صورت استریو بشنویو و بتوانیم دنیای اطرافمان را از لحاظ فضایی ارزیابی کنیم.

در حس بویایی، مقادیر کم مواد شیمیایی موجود در هوا توسط بینی ردیابی می شود. از لحاظ تکاملی، این حس یکی از ابتدایی ترین حواس انسان به شمار می رود. تاثیر آن فوری است و قدرت تشخیص آن،حتی در بازشناسی های متوالی حافظه برای ترکیبات ظاهرا ساده ای از بوها، بسیار زیاد است. هنگامی که باد مواد شیمیایی را جابه جا می کند، بوها تا فواصل دوری احساس می شوند.
‏حس چشایی انسان می تواند چهار مزه شیرینی، شوری، ترشی و تلخی را احساس کند. از ترکیب بو و مزه، طعم ایجاد می شود. از مزه بیشتر برای غذا و گاهی برای سایر منظورها استفاده می شود.

حس لامسه دارای طیفی بسیار وسیع تر از آن است که اغلب تصور می شون. با کمک حس لامسه و استغاده از انرژی مکانیکی، شکل، بافت و فشار را احساس می کنیم .. از این موارد می توان تحت عنوان کین استئیک، به معنای ادراک شده توسط حرکت نام برد که در فواصل نزدیک در فواصل نزدیک کاربرد دارد، یعنی محرک های آن مستقیما دریافت می شود.حواس انسان بندرت به طور جداگانه و منفک از یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند. همان طور که گفته شد یکی از عناصر اصلی منظر شفابخش گیاهان هستند که بیشترین درگیری را با حواس دارند که در ادامه به معرفی و چگونگی تاثیر این گیاهان از طریق حواس می-پردازیم:

گیاهان محرک لامسه در طراحی منظر شهری

وقتی قرار است حس لامسه را در افراد تحریک کند، گیاهانی را می‌توان مدنظر قرار داد که پوسته‌های جالبی داشته باشند. بدین ترتیب گیاه فرد را به خود فرا می‌خواند و او را ترغیب می‌کند بافت موجود را با انگشتان خود لمس نماید. امکان ایجاد ارتباط مستقیم پوست بدن با این گیاهان موجب تحریک بیشتر حس لامسه و ایجاد آرامش می‌شود.

گیاهان محرک بویایی در طراحی فضای سبز شهری

هیچ عامل و حسی به یاد ماندنی تر از حس بویایی نیست؛ عطرها می توانند اصلی برای طراحی منظر شفابخش باشند. همه ما بوهایی را سراغ داریم که برایمان بار معنایی خاص به همراه دارند. امروزه تجربیات مربوط به رایحه‌ درمانی به محبوبیت خاصی دریافته‌اند: «دانشمندان کشف کرده‌اند که اسانس‌های شیرین، همچون اسانس گل ‌ابریشم یا گل بابونه، تولیدکننده الگوی امواج مغزی آلفا، تتا و دلتا هستند، که من غیرمستقیم حالت‌هایی از تمدد اعصاب و حتی خواب‌آلودگی در انسان ایجاد می‌کنند.

عطرهای دیگر، از قبیل رزماری، شامل امواج مغزی بتا هستند، اینها الگوهای سریعی در عمل هستند و درست مانند انفجار یک چاشنی، به مغز انسان خبررسانی می‌کنند. تعداد محدودی از روغن‌ها، به عنوان مثال اسطوخودوس و شمعدانی، دارای تأثیری متعال‌ کننده‌اند، بدین صورت که بسته به نیاز درونی فرد، به او نشاط و قوت و یا آرامش و تسکین می‌دهند. جالب اینکه می‌توانیم از کنار گیاهان عطر آگین عبور کنیم، آنها را لمس کنیم و به نسبت احساس نیازی که بدان‌ها داریم، آنها را به زندگیمان فرا بخوانیم.دقت به حذف گیاهان آلرژی زا توسط بو و استفاده از درختانی که گل ها و گرده های درشت دارند و میزان آلرژی آنها کمتراست نیز حائز اهمیت است.

گیاهان محرک چشایی در طراحی منظر

این حس کاملاً با حس بویایی مرتبط است. «بویایی نیز، همکاری گسترده‌ای با حس چشایی دارد. ما غالبا هر چیزی را پیش از چشیدن آن می‌بوییم، و همین کافی است که بزاقمان شروع به ترشح کند.» بوها تا حد خیلی زیادی در طعم و مزه نقش دارند. حس چشایی هم مانند حس بویایی می تواند درمنظر استفاده شود و با استفاده کردن از گیاهان دارویی استفاده کننده می تواند سطح دیگری از تحریک حواس را تجربه کند.

یکی از بزرگ ترین لذت های کاشت این است که حس چشایی شخص را به یک خلسه روحانی ناشی از خوردن میوه جات و سبزیجات فرو برد ولی اگر حس چشایی بخواهد به عنوان محرک به کار رود طراح در آن قطعه فقط باید گیاهان دارویی خوراکی بکارد. بدین ترتیب لازم است از کاشت گیاهان سمی احتراز گردد. بسیاری از رستنی‌ ها مثل میوه‌ ها و سبزیجات قابل خوردن هستند.

گیاهان محرک شنوایی در طراحی فضای سبز شهری

صوت می‌تواند احساسی بسیار مهم برای بررسی شدن در ساختار یک منظر باشد. مواقعی هست که آرزو داریم صوت آن قدر وجودمان را اشغال کند که از سلطه افکار آگاهانه مان به درآییم. با بذل توجه به گزینش گیاهان، می‌توان انواع مختلفی از حشرات و پرندگان را مجذوب طرح کرد. به عنوان مثال، از جمله گیاهانی که می‌توان برای جذب پروانه‌ها از آنها بهره برد.

گیاهان محرک بینایی در طراحی منظر شهری

همانطور که بیان شد یکی از مهم ترین و اولین حس که تحریک می‌شود بینایی است. چون کافی است انسان چشم خود را باز کند تا تغییرات رنگ و حرکت را ببیند. تحقیقات ده‌ها ساله نشان می‌دهد که رنگ در افکار، عملکرد، سلامتی و حتی ارتباط انسان‌ها با یکدیگر تأثیر می‌گذارد. با توجه به تحقیقات انجام شده در طول تاریخ، طبیعت و منظر می‌توانند از رهگذر شماری مکانیزم‌های مختلف شفابخش و نیروبخشنده باشند.

از آنجا که رنگ ها در گیاهان یکی از مهمترین عوامل در طراحی منظر شفا بخش هستند و ابعاد گسترده¬تری نسبت به سایر عناصر دارد به شکل مفصل تری به تاثیر آنها بر حس بینایی می پردازیم.
 معنا و توانایی شفابخشی هر رنگی با سایر رنگ ها متفاوت است، افراد مختلف نسبت به رنگ های گوناگون واکنش های متفاوتی نشان می دهند عده ای از مردم  کوررنگ هستند یعنی قدرت تشخیص بعضی از رنگ ها را ندارند(مثلاً رنگ های سبز را آبی می بیند وعده ای صورتی را قرمز تشخیص می دهند).

به طور کلی رنگ های قرمز، نارنجی و زرد جزو رنگ های گرم محسوب می شود، طراح برای شاد جلوه دادن محیط و ایجاد تنوع در فصول مختلف سال بیشتر از رنگ های ذکر شده استفاده می کند، حال آن که رنگ های سبز و آبی از رنگ های سرد به شمار می آیند. از این رنگها برای بزر گتر نمایاندن فضا استفاده می شود. یعنی از درختانی که بر گهای دودی و سبز روشن و آبی دارند (نزدیک دیوارها) استفاده می شود تا عمق بیشتری  ببخشد.
رنگ های طبیعت همیشه بر رنگ های ساخته انسان برتری دارد، یک طراح موفق رنگ ها را می شناسد و به موقع آن ها را به کار برده و رنگ را یکی از متغیرهای مهم طرح خود قرار می دهد. طبیعت، منبع غایی هر گونه پالتی می باشد.

رنگ در طبیعت فقط به ویژگی های ذاتی آن وابسته نمی باشد، تأثیرات خارجی نیز بر آن نقش دارند. غروب صورتی به رنگ گلسرخ، آبی آسمانی تیره در بامداد و شفافیت نور خورشید در بعدازظهر تابستان، همگی تأثیرات مختلفی بر گیاهان یکسان دارند. رنگ بهار با سفید، زرد کمرنگ یا گهگاهی قرمز آمیخته شده است. تابستان زمان ظهور رنگ های زرد تا سبز تا سبز روشن زمردی می باشد. پائیز فصلی است که رنگ های گرم غالب می باشند شامل قرمز، زرد، نارنجی- این رنگها، رنگهای شادابی می باشند که آخرین جلوه این فصل را نشان می دهند. در پایان، زمستان فصل تسلط با رنگ های قهوه ای و خاکستری می باشد. ارزش رنگ در زمستان در تضاد شاخسارهای خاکستری در مقابل سوزنی برگان یا درختان زیتونی براق در مقابل برگ های قهوه ای بلوط مشخص می گردد. هر فصل تأثیر رنگی خاص خود را دارد.

رنگ یکی ازعمیق ترین رمز و رازها را ایجاد می کند که ما در هنگام بررسی رابطه میان ذهن انسان و جهانی بزرگتر و فراتر با آن مواجه می شویم. رنگ دارای قدرت زیادی در افزایش احساسات و عواطف می باشد. در فرهنگهای غربی، رنگهای قرمز، زرد، نارنجی و ترکیبات آنها، در زمره رنگهای گرم قرار دارند و نماد آتش و گرما هستند. رنگ قرمز سبب تحریک، به هیجان آوردن و روح بخشیدن می گردد. این رنگ، غالباً نماد خطر، حمله، سرزندگی، هیجان، شور و هرج و مرج می باشد. هر چه رنگ قرمز گرم تر باشد بیشتر تحت تأثیر رنگ زرد قرار می گیرد. هنگامی که رنگ قرمز در مجاورت رنگهای آبی و قهوه ای قرار می گیرد، سیرتر می شود و در بخش سرد قرمزها که هیچگونه رنگ زرد گرمی در آن ترکیب نشده است بعضی از مواقع به این ترکیب گفته می شود. رنگ زرد، رنگ طلا، خورشید و نما خرد و قدرت م یباشد. رنگ نارنجی رنگ پاییز و شعله، نشانه نور و دانش است.

به همین صورت، رنگ های آبی، بنفش و سبز نماد آب، یخ و سایه می باشند، به این رنگها، رنگهای سرد می گویند. آبی رنگی سرد، نماد احتیاط، دوری، آرامش و انزوا به شمار می آید. آبی نشان دهنده آسمان بادوام وثبات-آبی خالص- می باشد. این رنگ نماد آرامش و دلتنگی است. رنگ سبز تسکین دهنده، رنگ شاخه، چمن و رشد خوب، نماد حاصلخیزی و فراوانی می باشد. رنگ سبز برای چشم آرامبخش است. بنفش رنگ سایه ها، نماد جدیت و ابهت می باشد. این رنگ، تصاویر سوگواری، غم و معنویت را در ذهن ایجاد می کند.

به این اندیشیده اید چگونه می توانیم با استفاده از رنگ ها در شهر، فضای شهری را زنده کنیم؟

درک ما از رنگ غالباً درکی نسبی می باشد. روشی که ما به یک رنگ یا رنگهای مختلف نگاه می کنیم، بسیار تحت تأثیر اجسامی است که در اطراف آنها قرار دارند. به طور مثال، رنگهای مکمل، تضادهای رنگی قوی تری ایجاد می کنند. هر یک از رنگها سببب افزایش درخشندگی و شفافیت ظاهری دیگر رنگها م یگردند.
رنگها در مقابل مکملهای خود، سیرتر به نظر می رسند.رنگها در مقابل رنگ سفید، عمیق تر یا واضح تر می شوند رنگهای روشن غالباً در کنار رنگ سفید مشخص به نظر می رسند و رنگهای تیره باعث ایجاد تضادهای شدید می گردند.

رنگ سفید، محدوده واقع در سایه را روشن تر ساخته، درحالی که یک رنگ در مقابل رنگ سیاه به گون های به نظر می رسد که چنان که گویی رنگ کمی وجود دارد. هنگامی که شاخ ههای خاکستری رنگ در مجاورت رنگ های روشن تر یا تیره تر قرارگیرند، روشن تر یا تیره تر نیز ظاهر می شوند. رنگ خاکستری بر شفافیت رنگهای روشن مجاور تأکید می کند.
فامهای خالص در کنار خاکستری می درخشند و رنگهای ملایم، روشن به نظر می رسند. رنگ خاکستری در کنار تیرگی رنگ های دیگر، به  ته رنگ تبدیل می شود سبز، رنگ برجسته موجود در باغ، دارای تنوع وسیعی از رنگها میباشد. گیاهان سبز مایل به آبی، سبز مایل به خاکستری، سبز مایل به زرد، سبز زیتونی، سبز جنگلی، سبز زمردی سبب ایجاد چهارچوب، لبه ها ، مرزها و پس زمینه ها در باغ می گردند.

محل رنگ جهت هماهنگی و آرایش تدریجی تصویر منظر، بسیار مهم می باشد. فاصله و فضا تحت تأثیر رنگ تغییر می کنند. رنگهای گرم فاصله را کمتر و فضا را کوچکتر میسازند. رنگ قرمز فاصله را کم می نمایاند و به سرعت بر چشم تأثیر می گذارد و سبب میگردد اجسام نزدیکتر به نظر برسند رنگهای سرد فاصله و فضا را بزرگتر می سازند. رنگ آبی به عقب می رود و به آهستگی بر چشم تأثیر می گذارد؛ این رنگ سبب می گردد تا اجسام دورتر به نظر رسند هنگامی که سایه بر رنگ قرار می گیرد، رنگ را تیره می سازد.

این مسئله به طور پیوسته در محیط های خارجی به دلیل وجود ابرها، درختان، درختچه ها سازه ها دیده می شود. سایه و نور خورشید بر رنگهای قرمز، زرد و نارنجی کمتر از رنگ های آبی، سبز و بنفش تأثیر می گذارند زیرا رنگهای سردتر تمایل دارند در نور خورشید و سایه عقب بروند. سایه تیره یا ته رنگ، در سایه تیره تر ظاهر شده و ته رنگ روشن در نور خورشید کمرنگ تر به نظر می رسد.

بافت بر ر نگ تأثیر می گذارد. رنگ سطوح براق روشنتر از زمانی است که رنگ آن سطح کمرنگ می باشد. رنگ بافتهای خشن، روشن تر ظاهر می گردد. سطوح کوچک نسبت به سطوح بزرگ، نور را به گونه ای متفاوت منعکس می سازند و بافت آنها تیره تر ، سیرتر و قوی تر به نظر می رسد. علاوه، بر این، مقیاس نیز بر رنگ تأثیرگذار می باشد، در بعضی از مواقع گیاه به دلیل اندازه برگ، گل یا میوه که رنگ خاصی در منظر به وجود می آورد ، انتخاب می شوند.

برگ های براق به دلیل براق بودن، کوچکتر به نظر می رسند و برگهایی با بافت نرم، تیره و انبوه ظاهر می گردند رنگ بر تأکید بر نمایشهای منظم و متناوب تأثیر می گذارد. در چه موقعی از سال، شکوفه ها، برگها یا میوه ها آشکار می گردند؟ کدام بخش از فضا به حرکت، انتقال و آرامش نیاز دارد؟ رنگها باید جهت تکمیل فرم و بافت، درجه بندی شده، تغییر کرده و در مکان خاصی متمرکز گردند. رنگ باید کلیه فواصل را به یکدیگر پیوند دهد. هرچه تعداد رنگهای کاربردی بیشتر باشد، ترکیب آنها نیز مشکل تر می شود.

رنگ های مختلف طیف نور را می توان به ترتیب بر چرخه ای منطبق ساخت رنگهایی که در چرخه رنگ مقابل یکدیگر قرار دارند، رنگ های مکمل می نامند.در نقاشی وقتی رنگهای مکمل را با یکدیگر مخلوط می کنند مانند قرمز و سبز را رنگ ها خنثی میشوند یا مکمل یکدیگر شده و سایه ای و رنگی خاکستری به وجود می آورند اما در باغ سازی وقتی دو رنگ مکمل را کنار یکدیگر قرار می دهند باعث زیباتر و بارزتر جلوه گر شدن یکدیگر می گردند مثلاً گل های قرمز بر زمینه سبز چمن جلوه ای خاص می یابد.
رنگ هائی که بین سه رنگ اصلی، قرمز و آبی و زرد قرار گرفته اند بر طبق محل آن ها بر چرخه مخلوط های تدریجی از رنگ های اصلی دو طرف هستند به این ترتیب رنگ هائی که مجاور یکدیگر قرار دارند به هم مربوط بوده و آن ها را رنگهای هم آهنگ می نامند هر چه  آنها نزدیک تر باشند تفاوت رنگ آن ها نیز کم تر است.
زیاده روی در ایجاد تنوع و تباین جایز نیست. آرامش از بین رفته و باعث شلوغی و سردرگمی می شود. درضمن حتماً لازم نیست که همیشه برای به کاربردن رنگ های متباین از رنگ های تند استفاده شود، بلکه رنگ های ملایم نیز مناسب این کار هستند. با وجود انواع واریته های جدید گل های فصلی و درختچه ها و درختان که در سال های اخیر به بازار آمده اند می توان در تمام طول سال از رنگ ها متنوع و هم آهنگ در باغچه استفاده کرد مثلاً گل های ستاره دائمی و بنفشه و اطلسی و جونی برگ آبی و پیسه آبی و غیره سایه های مختلف آبی را به باغچه آورده، رنگ های قرمز و زرد و سبز و بنفش نیز در واریته های مختلف گیاهان به وفور پیدا می شد. پس بهتر است در موقع انتخاب گیاه واریته خاص مورد نظر ذکر گردد.

در رنگ های مختلف باغچه معمولاً یک رنگ اصلی و مرکزی وجود داشته به طوری که بقیه رنگ های به کار رفته با توجه به رنگ مرکزی انتخاب می شوند. در اغلب منظرها رنگ سبز بیش از سایر رنگها مرکز بوده و در بهار رنگ زرد بیشتر به چشم می خورد و در پائیز رنگ های گرم نارنجی بیش از سایر رنگها جلب توجه می کند.

جمع بندی

طراحی کاشت ابعاد و اصول مختلفی برای معماران منظر دارد. یک طراحی کاشت، چارچوبی برای تجمع مردم و تعامل آنها فراهم می کند. ارائه یک طرح کاشت خوب، یک کار بسیار هوشمندانه است و ظریف کاری های خاص خودش را دارد. اما وقتی از شفا بخشی در طراحی منظر صحبت می کنیم جنبه هایی از کاشت که بر سلامت و آرامش روحی و روانی فرد تاثیر دارد اولویت انتخاب گیاهان می شود. شناخت و توجه به حواس پنجگانه به عنوان گیرنده ها به خصوص در این حیطه اهمیت ویژه ای دارد. هر یک از این گیاهان یک یا چند حس را درگیر کرده و بعد از پردازش ذهنی تاثیر خود را بر کابر می گذارد اما از آنجا که این نوع گیاهان که در این مطلب به معرفی برخی از مهم ترین آنها پرداختیم قابلیت کاشت در تمامی بستر ها را ندارد.

با توجه به نوع کاربری و اقلیم و همه عوامل تاثیرگذار در کاشت باید غربال های چندگانه دیگری نیز صورت گیرد. کاربری های مختلف و کابرهای متفاوت هریک ملاحظات خاصی در طرح ماشت ایجاد می کند. فضاهای شهری پرتردد، پارک ها، باغ ها، بیمارستان ها و ….هر یک می تواند زمینه مناسب برای ایجاد یک منظر شفابخش و مولفه های شفابخشی باشد. شناسایی این گیاهان و ویژگی های آنها در مطالعات پیش و همزمان با طراحی کمک بسزایی در جهت رسیدن به اهداف و رویکردهای مد نظر که در اینجا منحصرا healing landscape  می باشد دارد.

اگر موضوع شفابخشی در انتخاب گیاهان فضای سبز شهری برای شما جذاب بوده، پیشنهاد می کنم این مطالب را نیز از دست ندهید:
در طراحی منظر پیاده روها چه معیارهایی را باید رعایت کنیم
طراحی منظر با تاکید بر سلامت شهروندان

منابع
•    چگونگی بازتاب شاخصه های مناظر شفابخش در الگوی منظر باغ ایرانی، (مجله باغ نظر، رعنا نیلی، ریحانه نیلی، حسین سلطانزاده،1391)
•    پایان نامه کارشناسی ارشد منظر شفابخش(مهناز ملازم حسینی،1385)
•    پزشکی در منظرسازی نوین(مجله باغ نظر،علی نیکبخت، 1383)
•    کاربرد گیاهان دارویی و معطّر در طراحی منظر و باغ‌های شفابخش(محسن کافی،1394)
•    طراحی باغ و احداث فضای سبز. (غزاله روحانی،1395)

 

   Language Behaviour in Therapy Groups ) Barbara Rawlings 1988)
   Therapeutic Landscapes: TheDynamic between Place and Wellness. Lanham (Williams, A, 1999).
    Healing Gardens (New York: John Wiley & Sons, Cooper Marcus. C. and M. Barnes,1999)

 

 

خروج از نسخه موبایل