روانشناسی محیطی؛ دانشی نو در طراحی شهری

در این مطلب می خوانید:

روان شناسی محیطی

روانشناسی محیط چگونه به وجود آمد؟

نیاز به دانشی نو در طراحی احساس می شود

روش پیشنهادی آموزش روانشناسی محیطی

نتیجه گیری 

آیا معماران قادر هستند ساختمان هایی را طراحی کنند که کالبد آن به بیشتر شدن خلاقیت و کاهش ناهنجاری های اجتماعی و درونی افراد کمک کند؟ پاسخ به این سوال نیازمند درک صحیح عوامل تاثیرگذار بر موضوع، مانند شناخت کاربران، نیازهای وی، شناخت محیط و … است تا علاوه بر تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوطه، بتوان با شناخت فرهنگ کاربران و محیط فکری، راه حل متفاوت و مناسبی را عرضه نمود. مهمترین عوامل تاثیرگذار در این حوزه شناخت کافی طراحی، نقش تعامل محیط با انسان در افزایش روحیه او یا سرکوب وی و بهره بردن از این نوع تعامل (محیط با انسان) می باشد.

در طول تاریخ همیشه منشا نوآوری ها و پدیده های نو در رابطه با نیازهای افراد و با جامعه بوده که در نهایت به واقعیت انجامیده و با گذشت زمان روند تکاملی خود را طی کرده است. با توجه به ازدیاد جمعیت، آلودگی محیط زیست، محدود بودن منابع و در نهایت پیچیدگی های اجتماعی در دهه های گذشته، بدون شک به وجود آمدن و توسعه موضوع روانشناسی محیط معماری در جوامع شهری اجتناب ناپذیر بوده است. امروزه روانشناسی محیطی یکی از رشته های مهم و فعال در دانشگاه های معتبر دنیا می باشد که با موضوع های مختلفی در ارتباط می باشد که مهم ترین قسمت آن تاثیر مثبت و یا منفی محیط بر رفتار انسان ها و یا بالعکس می باشد. در نظر گرفتن این موضوع می تواند تاثیر قابل ملاحظه ای در بهبود طراحی و ساخت محیط فیزیکی و در نهایت محیط فردی و اجتماعی مطلوب تر داشته باشد.

این مطلب با تکیه بر اهمیت آموزش روان شناسی محیط به منزله ی حلقه ای گمشده در فرآیند آموزش شهرسازی و معماری و یکی از محوری ترین دروس در فرآیند آموزش دانشگاهی، در صدد است یک چارچوب کلی برای آموزش روان تر روان شناسی محیط به دانشجویان و اساتید دانشگاه ها ارائه دهد.

معماران و طراحان شهری امروزه توجه ویژه ای به شناخت روان شناسانه رفتارهای انسان دارند، زیرا این گونه رفتارها با محیط کالبدی و محیط زندگی ارتباط تنگاتنگی دارد. آنچه روان شناسی محیطی را از سایر شاخه های روان شناسی مجزا می سازد، بررسی ارتباط رفتارهای متکی بر روان انسان و محیط کالبدی است.بنابراین توجه طراحان به بررسی روان شناختی فضاهای طراحی شده پیوندی عمیق بین روان شناسان محیطی و آنها ایجاد کرده است، روانشناسان محیطی نیز خود را ملزم به پژوهش در رفتار انسان در محیط روزمره اش ساخته اند تا بتوانند تأثیرات محیط کالبدی را به گونه ای مستقیم و یا غیرمستقیم بر رفتار انسان بررسی نمایند.

اگر چه بیش از چند دهه از احساس نیاز و همکاری روان شناسان و طراحان در شاخه های گوناگونی چون معماری، طراحی شهری، طراحی منظر، طراحی صنعتی و غیره نمی گذرد، اما اکنون در بسیاری از مدارس معماری دنیا این دانش در جدول دروس آنها جایگاه ویژه یافته است. با وجود این، عدم آشنایی معماران و طراحان شهری و پژوهشگران ایرانی در مدارس معماری و مؤسسات پژوهشی ما موجب گردیده است تا آنها کمتر بتوانند از همبستگی بین علوم روان شناسی و طراحی بهره گیرند، مثال این مورد، نبودن حتی یک درس در مورد روان شناسی در دوره های آموزش معماری ما در داخل کشور است و حتی در کتابخانه های دانشکده های معماری به ندرت می توان کتابی با موضوع روان شناسی محیط یافت.

روان شناسی محیطی

روان شناسی محیطی زیر مجموعه ای از علوم رفتاری است. علوم رفتاری علاوه بر روان شناسی شامل دانش هایی چون انسان شناسی، جامعه شناسی و حتی علوم سیاسی و اقتصاد است. روان شناسی محیطی به عنوان شاخه ای از روانشناسی که معماران و طراحان شهری نیز سهم عمده ای در ارائه و توسعه آن داشته اند به مطالعه رفتارهای انسان در رابطه با سکونتگاه هایش می پردازد. این دانش نوین به نام های دیگری مانند ارتباط های انسان – محیط ، جامعه شناسی محیطی و بوم شناسی انسانی نیز شناخته می شود.
روانشناسی محیطی تاثیر محیط بر انسان را به گونه ای بررسی می کند که ارزش ها، نگرش ها و نیازهای او مورد توجه قرار گیرد و به همین ترتیب به مطالعه تجربه فردی و جمعی مردم از مکان ها نیز علاقه مند است.

روانشناسی محیط چگونه به وجود آمد؟

عدم توجه به نیازهای فیزیولوژیک، ایمنی و روانی افراد، در طراحی و ساخت فضاهای مسکونی احداث شده برای طبقه کم درآمد مانند «پروت، ایگو» در شهر سنت لوئیز آمریکا، مشکلات زیادی از جمله عدم احساس تعلق ساکنین به فضاهای اطراف، عدم توجه به مفهوم قلمرو در طراحی فضاهای عمومی، عدم توجه به فرهنگ و شیوه زندگی افراد کم درآمد، یکنواخت بودن همه بلوک ها و سردرگمی مراجعه کنندگان را به دنبال داشت. ناهنجاری های اجتماعی و روان شناختی ساکنین این مجموعه مسکونی که با استفاده از الگوهای معماری مدرن طراحی و اجرا گردیده بود از سوی پژوهشگران علوم اجتماعی مورد توجه و بررسی متعدد قرار گرفت. پس از مطالعات بسیار، از آنجایی که به علت هزینه بالا، پروژه اصلاح پذیر نبود، دو تا سه بلوک را بازسازی کرده و بیش از چهل و سه مجموعه ساختمانی یازده طبقه را تخریب کردند، این موضوع، هشداری جدی و قابل توجه به معماران و طراحان شهری بود و اطراحان و برنامه ریزان را بر آن داشت که به این مقوله توجه بیشتری داشته باشند.  

از نظر روانشناسان ایراد این بود که معماران تأکید بیشتری بر مسائل زیبایی شناختی فضاهای طراحی شده داشتند تا پرداختن به مسائل کارکردی آنها، به عقیده روان شناسان اصلی ترین معیار طراحان در فرآیند طراحی توجه به فرم و جنبه های زیبایی شناختی آن بود، از این رو، روان شناسان معتقد بودند که طراحان، نیازهای واقعی و روزمره استفاده کنندگان را قربانی خواهش های زیبایی شناسانه و انتزاعی خویش می سازند و لذا مردم را بیش از پیش با محیط طراحی شده نامأنوس ساخته اند، اما در حقیقت شاید اختلاف نگرش های به وجود آمده بین این دو گروه به دلیل طبیعت و ماهیت متفاوت حرفه معماری و دانش های مطرح در پژوهش تعامل انسان و محیط و ارتباط این دانش ها با طراحی بود.

برای مثال، نیاز طراحان بر اساس حل مسئله و فراهم آوردن داده های لازم برای ایجاد توانایی هایی بود که بتوانند به گونه ای مستقیم آن داده ها را به طراحی تبدیل نمایند در حالی که پژوهشگران، به دلیل ماهیت کار آنها، به گونه ای صریح قادر به پاسخگویی به این خواست و نیاز طراحان نبودند. پژوهشگران در جمع آوری داده ها و مطالعات تجربی سهم ارزنده ای داشتند ولی نگرش صرفا مثبت گرای آنها که برخواسته از نگرش علمی آنها به پدیده ها بود. در مقابل نگرش هنجارگونه و تجویزی معماران و طراحان محیطی که متأثر از نگرش زیبایی پسندانه آنها می بود راه به جایی نمی برد. نیاز به یک زبان مشترک برای برقراری رابطه ای عملی احساس شد.

نیاز به دانشی نو در طراحی احساس می شود

پژوهش در ماهیت محیط به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد توجه روان شناسان واقع گردید و لذا بررسی چگونگی نقش و تأثیر محیط در ساخت رفتارهای اجتماعی مردم مورد علاقه پژوهشگران واقع شد. همچنین این موضوع مورد توجه قرار گرفت که آدمی برای حل مشکلات خود نه تنها بر محیط تأثیر می گذارد بلکه بر سایر افرادی که در استفاده از محیط با او شریک هستند نیز تأثیر گذار است. لذا برای همزیستی پایدار بر کره زمین و برقراری رابطه ای دو سویه بین محیط و انسان و روابط بین فردی میان انسان ها، توجه به فرهنگ ها، نگرش ها، ارزش ها و اعتقادات آنها مورد توجه روان شناسان قرار گرفت.
روانشناسی مدرن با پیش فرض تأثیر غیرمستقیم محیط کالبدی بر رفتار انسان که در نهایت خود را ملزم به بررسی محیط های معماری و شهری می ساخت از یک سو و از سوی دیگر، توجه طراحان محیطی در جهت برطرف ساختن نیازهای مشتریان و استفاده کنندگان فضاهای طراحی شده باعث گردید تا آشنایی روانشناسی با حرفه طراحی و برعکس آغاز گردد و در نتیجه نطفه دانشی نو و یا پارادایمی جدید به نام روانشناسی محیطی بسته شود.

روش پیشنهادی آموزش روانشناسی محیطی

یکی از روش های پژوهش پیشنهادی در روان شناسی محیط، مشاهده رفتار افراد در محیط در شرایط طبیعی است. با در نظر گرفتن این نکته، مطالعات میدانی به صورت سفرهای نیم روزه به منظور مطالعه و بررسی غیر محسوس در رفتار افراد در محیط های مختلف با شرایط متفاوت از جمله میدان ها، پارک ها و …. صورت می گیرد. هدف این کار، ارزیابی جنبه های مثبت و منفی این فضاها از نظر تامین نیازهای روانی و رفتاری استفاده کنندگان است که به صورت گزارش توسط دانشجویان تهیه می شود. به عنوان مثال، در اغلب پارک ها، از صندلی هایی که برای افراد اختصاص داده شده استفاده نمی کنند و از مکان هایی که برای نشستن ساخته نشده استفاده می شود. 

نتیجه گیری 

 امروزه معماران و طراحان شهری باید توجه ویژه ای به شناخت روان شناسانه رفتارهای انسان داشته باشند، همانطوری که چرچیل می گوید: «رفتار انسان با محیط کالبدی ارتباط تنگاتنگی دارد. انسان محیط فیزیکی را می سازد و سپس محیط فیزیکی است که انسان ها را می سازد». در معماری و طراحی شهری نقش محیط در رفتار انسان بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. 
 در پژوهشی متفاوت اسکار نیومن (Oscar Neumann) در کتاب خویش «فضای قابل دفاع، مردم و طراحی در شهر خشونت زده» ارتباط مابین جرم، جنایت و خشونت را با محیط های مختلف مسکونی در شهر نیویورک مورد بررسی قرار می دهد و معتقد است که با تغییر در نحوه آرایش محیط و ساخت کالبدی می توان در کاهش میزان خشونت ها در مجموعه های مسکونی مؤثر واقع شد. آنچه از بررسی های او می توان نتیجه گرفت این  است که طراحان تنها می توانند فرصت های لازم را برای انجام خشونت در طراحی های خویش کاهش دهند ولی آنها هرگز نمی توانند انگیزه های مجرمین را برای ارتکاب به جرم دگرگون سازند. گذشته از نتیجه گیری شتابزده نیومن باید اذعان کرد که اصولی که او در پژوهش خویش برای طراحی محیطی قابل دفاع ارائه می دهد می تواند به سایر موارد در طراحی فضاهای معماری و شهری تعمیم یابد. با افزایش خشونت و جرائم مختلف در شهرهای ما استفاده از تجربیات اسکار نیومن و سایر پژوهشگران روان شناسی محیطی برای کاهش فرصت های ارتکاب جرائم ضروری است و می تواند مورد نظر و استفاده طراحان محیطی به ویژه در طراحی فضاهای مسکونی در ایران قرار گیرد.
دیدگاه های متکی بر معینی گری کالبدی امروزه تأثیر بسزایی در طراحی و ساخت سکونتگاه های انسانی گذاشته است. سیاست انبوه سازی مسکن در بسیاری از کشورها فرض را بر تأثیر این فضاها بر رفتار آدمی استوار ساخته اند. به نظر می رسد کشور ما نیز از این مقوله استثنا نیست. سیاست ساخت مسکن حداقل و انبوه سازی آن در ایران بدون نتایج روان شناختی آن در آینده از مسائلی است که ممکن است مردم را که اکنون تنها به ارضای نیازهای اولیه خویش، به لحاظ مشکلات اقتصادی، می اندیشند و دیگر نیازهای انسانی را از جهت ضرورت و حتی اجبار، موقتا از نظر دور می دارند در آینده دچار بی علاقه گی به سکونت گاه خویش و لذا بی هویتی مکانی سازد. برای با معنا ساختن محیط و افزایش کیفیت زندگی مردم توجه به نیازهای انسان در سطوح مختلف ضروری است. 

به واسطه گسترش علم روانشناسی محیطی و کاربرد آن در معماری و طراحی شهری نیاز به بررسی سایر مفاهیم نیز ضروری به نظر می رسد.  امروزه طراحی فرم های گوناگون محیط ساخته شده پیش از این که بر احساس و نگرش های شخصی طراحان متکی باشد بر دانش و آگاهی آنان متکی است. آشنایی طراحان به دانش هایی که به گونه ای مستقیم و یا غیر مستقیم به حرفه طراحی کمک می کنند برای طراحان این امکان را به وجود می آورد تا طرح های ارائه شده آنها بیش از پیش با نیازها و فرهنگ استفاده کنندگان سازگار بوده و لذا محیط های طراحی شده به وسیله آنها شرایط لازم را برای یک زندگی انسانی فراهم آورند. آشنایی به روان شناسی محیطی در کنار سایر علوم رفتاری می تواند نقش مهمی در این خصوص ایفا نماید. حرفه و مدارس معماری ما اکنون وارد مرحله ای تازه از عمر کوتاه اما پرنشیب و فراز خود شده اند. تأسیس دوره های تحصیلات تکمیلی در معماری و طراحی شهری، علی رغم وجود موانع و مشکلات متعدد، مدارس ما را متعهد می سازد تا گامی اساسی در نحوه نگرش خود نسبت به پژوهش در این دوره ها و در سطح هیئت های علمی این مدارس بردارند. حرکت در جهت ایجاد فضای تحقیق در حرفه طراحی اکنون بدون توجه به دانش های روز و روش های مناسب پژوهش امری اگر نه محال بلکه کند و بطئی خواهد بود. در آستانه ورود به هزاره سوم زمان کم و دانش هایی که می توانند در خدمت حرفه طراحی درآیند بسیار است. بنابراین بازنگری در دروس معماری و طراحی شهری در جهت پیوند بین پژوهش و کارگاه های طراحی ضروری است.

مطالب مرتبط: 

چگونه فضاهای عمومی موفقی را طراحی و تولید کنیم؟

شهرهایی مناسب برای راه رفتن طراحی کنیم

شهرها برای آدم ها

 

منابع:
برگرفته از کتاب محاط در محیط نوشته آزاده شاهچراغی

برگرفته از مقاله روانشناسی محیطی، دکتر قاسم مطلبی

برگرفته از حلقه گمشده روانشناسی محیط در آموزش معماری، علی نمازیان

 

 

خروج از نسخه موبایل